چکیده:
فلسفه دین، متضمن هر بحث فلسفی در خصوص مسائل متخذ از دین است. فلسفه دین، عمدتا عبارت بوده است از ایضاح و ارزیابی نقادانه
باورها و مفاهیم بنیادی مأخوذ از یک یا چند سنت دینی. مسائل عمده مربوط به فلسفه دین مشتمل است بر براهین له و علیه وجود خدا، مسائلی
درباره صفات خدا، مسأله شر و معرفتشناسی اعتقاد دینی.مشهورترین براهین اثبات وجود خدا را میتوان به چهار قسم تقسیم کرد؛ یکم، برهان جهانشناختی که به افلاطون و ارسطو باز میگردد و در
آن وجود عالم با ارجاع به موجودی تبیین میگردد که وجود همه موجودات دیگر قائم به اوست. دوم، برهان غایت شناختی است. مدافعان این برهان
در پی آنند که انطباق در جهان را، از باب نمونه، به شیوهای که موجودات زنده با نیازهایشان انطباق یافتهاند، از راه فرض صانعی هوشمند در جهان،
تبیین نمایند. سوم، برهان وجودی است که نخستین بار آنسلم آن را طرح و ابداع کرد. کانون توجه این برهان، معطوف به موجودی کامل است و
برپایه آن استدلال میشود که نفی موجود بودن چنین موجودی، به تهافت میانجامد. سرانجام، براهین اخلاقی است که در آنها بر وضعیتها،
تمایزها و مبادی اخلاقی عینی ـ که پیش فرض آنها موجودی الهی هم چون محل عینیت موارد یاد شده است ـ تأکید میشود.کانون توجه مباحثات مربوط به صفات خدا، معطوف به دو صفت علم مطلق و قدرت مطلق است. این دو صفت، مسائل گونه گونی را پدید
میآورند، از جمله این که آیا علم ازلی کامل الهی به افعال آدمی، با اختیار او سازگار است یا نه. همچنین، این صفات، به همراه صفت خیر بودن کامل
خداوند، به مسأله شر دامن زده است. اگر خداوند قادر مطلق، عالم مطلق و خیر محض است، چگونه ممکن است ضعف، رنج و دیگر اوضاع و احوال
نامطلوب در جهان وجود داشته باشد؟ این مسأله به تکرار، از دورانهای گذشته تا کنون، مورد بحث بوده است. معرفتشناسی اعتقاد دینی، لاجرم با مسائلی از این دست سروکار دارد که برای ارزیابی اعتقاد دینی (برای عقلانیت، توجیه، یا هر چیز دیگر از
این قبیل) رویکرد مناسب چیست و نحوه تحقق و اجرای این گونه ارزیابیها به چه سان است؟بیشتر این بحث، معطوف شده است به تقابل میان نقشهای خرد بشری و وحی خداوند به ما. در این خصوص، انواع گونه گونی از آراء و نظریات
ـ که اهل ادیان بدانها اعتقاد دارند ـ وجود دارد. بسیاری کسان، از باب نمونه، کسی همچون آکویناس، جهد نمودهاند ترکیبی از این دو درست کنند؛
کانت و پیروانش در پی آن بوهاند که دین را منحصرا بر عقل مبتنی کنند؛ بعضی دیگر، شاخصتر از همه، کییرکگور، معتقد بودهاند که اعتقاد دینی را
منقاد مداقههای عقلانی کردن، برای ایمان راستین دینی ویرانگر است. اخیرا جماعتی از «معرفت شناسان متأثر از کلیسا اصلاح شده4» (اینان به
این دلیل موسوم به این اسم شدهاند که الهیات اصلاح شده5 کالون و پیروان او، بر تفکرشان سخت مؤثر بوده است) به «قرینه گرایی6» تاختهاند و
استدلال نمودهاند که اعتقادات دینی را میتوان عقلا توجیه کرد، حتی اگر هیچ دلیل یا قرینهای برای آنها وجود نداشته باشد. [سر فصلهای این
مقاله، به شرح زیر است]:1) فلسفه دین چیست؛2) براهین اثبات وجود خدا؛3) صفات الهی؛4) مسأله شر؛5) معرفتشناسی اعتقاد دینی.
خلاصه ماشینی:
"فهرستی از این موضوعات که در جستارها و متون درسی رایج درباب کلام فلسفی به وفور یافت میشود، به شرح زیر است: 1) براهین له و علیه وجود خداوند؛ 2) مسائل مربوط به صفات گوناگون خداوند؛ 3) مسأله شر؛ 4) مسائل دینی راجع به طبیعت بشری، خاصه امکان زندگی پس از مرگ و اختیار؛ 5) تأثیر دین بر اخلاق؛ 6) چگونه فهمیدن مفاهیم دینی بنیادین از قبیل ایمان، رستگاری، خلقت و معنویت؛ 7) مسائل مربوط به فعل الهی، خاصه مفهوم «مداخله» خداوند در عالم، پدید آوردن رویدادهایی که اگر فقط پای علل طبیعی محض را به میان کشیم، رخ نخواهند داد (معجزات)؛ 8) معرفتشناسی اعتقاد دینی.
آیا برای اعتقاد دینی و به منظور توجیه کردن آن، شخص باید دلایلی مکفی داشته باشد؟ یا این نحوه نگرش نادرستی به موضوع است؟ آراء و نظریاتی که درباب این مسأله وجود دارد طیفی است گسترده، از ترتولیان59 (225-160) گرفته که به واسطه حکمش درباره تجسد پرآوازه است که گفت «به آن باور دارم چون باور نکردنی است» و بدین سان، در رویارویی با نکوهش حریفان و هماوردانش، پاسخ دندان شکنی به آنان داد، تا عقل گرایی کانت که در عنوان کتاب عمدهاش در این باب نمایان شده است؛ دین فقط در درون مرزهای عقل60 (1793).
M. (1987) `Moral Arguments for Theistic Belief'''', in The Virtue of Faith, New York: Oxford University Press.
(1738) A Discourse Concerning the Being and Attributes of God, The Obligations of Natural Religion and the Truth and Certainty of the Christian Revelation, London: John & paul Knapton.
(Kant''''s major work on ethics, and the source of his moral argument for the existence of God."