چکیده:
شرط رسیدن به توسعه مطلوب از نظر اسلام، دست یابی بشر به حیات معقول یا حیات طیبه است. حیاتی که در آن نیازهای مادی انسان به گونه ای تامین شود که زمینه رشد و تعالی معنوی اش و رسیدن به مقام والایی که خداوند متعال بشر را برای آن آفریده، فراهم شود. بنابراین از نظر اسلام، انسان هدف و محور توسعه است.
جهت تبیین شاخص های توسعه اقتصادی انسان محور از نظر اسلام، ترسیم وضعیت اقتصادی مطلوب جامعه اسلامی در سه زمینه تولید، توزیع و مصرف لازم است. معیار کلی تصمیم گیری در زمینه تولید رفع نیازهای حیاتی و اساسی جامعه است؛ زیرا تا نیازهای حیاتی و ضرور جامعه تامین نشود. صرف منابع در امور دیگر خلاف مصلحت عموم است. از نظر اسلام، رشد و توسعه پیش نیاز عدالت نیست، بلکه عدالت پیش نیاز رشد و توسعه است و حد مطلوب مصرف آن است که افراد جامعه در زندگی شخصی و اجتماعی خود به حد کفاف برسند.
مقاله بر اساس آموزه های قرآن و روایت ها، پنج شاخص توسعه انسان محور را به منظور سنجش توسعه اقتصادی در یک جامعه اسلامی مطرح می کند: میزان توسعه یافتگی نیرویی انسانی، میزان تناسب سطح مصرف و رفاه جامعه با معیشت عموم مردم، میزان پای بندی افراد نسبت به حفظ منافع ملی، میزان تعهد، مسوولیت پذیری و پاسخگویی افراد جامعه، میزان کامیابی در رفع فقر و تامین رفاه نسبی. از آنجا که شاخص های مطرح شده بیان گر امور کلی و کیفی هستند، برای هر یک راهکارهایی جهت سنجش کمی شاخص پیش گفته پیشنهاد شده است.
It is aimed to address the role of government and its stand in an Islamic economic system by using economic theories and on the basis of public theory of Islamic state. It is proved that while the first principle in Islam is to prevent government intervention but the opposite will be the case because of economic and jurisprudential reasons to provide the purposes of Islam in an economic life.
Therefore a different pattern has been designed for the role of government in economy based on free activity and the economic responsibility of people and also the responsible intervention of government in an Islamic system framework in comparison with other economic systems.
خلاصه ماشینی:
بـا بررسـي همـه جانبـه وضـع ايـن 62 کشورها و در نظر گرفتن پيامدهاي مثبت و منفي توسعه مي توان گفت که علم و فـن آوري پيشرفته ، منهاي اخلاق و معنويات ، سعادت و رفاه را براي بشر به ارمغـان نيـاورده اسـت و به تنهايي براي انجام چنين رسالتي توانا نيست ؛ بنابراين لازم است کشورهاي جهـان سـوم به ويژه جامعه هاي اسلامي از خود بپرسند که آيا پيروي از الگوي توسعه اقتصادي غرب بـا همان ويژگي ها، براي آنان مفيد و ثمربخش خواهد بود؟ از آنجا که الگوي پيش گفته با توجه به فرهنگ ، ارزش ها و انديشه هـاي آن سـرزمين اتخاذ شده است ، بدون در نظر گرفتن فرهنگ ، ارزش هـا و باورهـاي مـردم کـشورهاي جهان سوم ، در جايگاه بستر توسعه ، پيروي از الگوي پيش گفته کاميابي چنداني به دنبال نخواهد داشت افزون بر اين ، اقتصادي که در زمينـه توليـد، هـدف را حـداکثر سـاختن درآمد و سود قرار مي دهد و براي تداوم رشـد توليـد، مـصرف انبـوه را تـشويق کـرده ، هدف مصرف کننده را صرف حداکثر کردن مطلوبيت و لذت مي دانـد نمـي توانـد بـراي جامعه اسلامي الگوي توسعه پيشنهاد کند.