چکیده:
کتاب آسمانی قرآن و اوپنیشادهای کهن،دو اثر مقدس دین اسلام و هندو هستند. که هرکدام در روشنگری مسیر ایمان،اندیشه،عمل و رستگاری پیروان خود نقش اساسی دارند.در این نوشتار کوشیدهایم آفرینش انسان را در این دو اثر مقدس بررسی کنیم. نگاه جهانی اوپنیشادها به مسائل،در عقیده و تحلیل آنها از باورشان بسیار تأثیرگذار است.در آفرینش انسان،به انسان کلی و کیهانی«پوروشه»برمیخوریم که به عنوان روح و منشأ اصلی جهان مطرح میگردد.در اوپنیشادها جنبهء مکادی انسان چندان موضوعیتی ندارد و بیشتر به خود حقیقی و باطنی او(آتمن)پرداخته میشود؛ حال آنکه قرآن کریم در کنار توجه به روح انسان،به جسم او هم توجه کرده است. در ادیان ابراهیمی،آفرینش انسان متمایز از دیگر جانداران و مرحله کمال ایجاد است،ولی به نظر میرسد آفرینش انسان در اوپنیشادها چیزی در کنار دیگر اشیاء و موجودات است و نوعی رابطه درونی میان انسان با تمام پدیدههای عالم تجربی وجود دارد که یک هستی واحد و عام است و تنها در وحدت آتمن با برهمن معنا مییابد.
The global view of Upani›ads greatly influences their beliefs and their analysis of beliefs. In man’s creation، we face the universal self (puru›a) that is regarded as the soul and main origion of the world. In The Upani›ads، the physical aspect of man is of little relevance. They deal more with his real or spiritual self. Ãtman and its parts are of far greater relevance and constitute the reality of all creatures، especially human being. On the contrary، the Holy Qurān besides the soul has paid attention to man’s body. In Qurān it is the soul that constitutes man’s real self. The body، however، like the soul is a means of achieving truth، not the truth itself، while Ãtman in its universal meaning united with Brahman constitute the truth.
خلاصه ماشینی:
"در ادیان ابراهیمی،آفرینش انسان متمایز از دیگر جانداران و مرحله کمال ایجاد است،ولی به نظر میرسد آفرینش انسان در اوپنیشادها چیزی در کنار دیگر اشیاء و موجودات است و نوعی رابطه درونی میان انسان با تمام پدیدههای عالم تجربی وجود دارد که یک هستی واحد و عام است و تنها در وحدت آتمن با برهمن معنا مییابد.
اکنون این پرسش پیش میآید که چرا در قرآن این موارد به عنوان منشأ پیدایش انسان ذکر شده است؟و آیا تناسبی میان آنها وجود دارد؟چگونه میتوان تناسب میان خاک، آب،نطفه و علقه را تفسیر کرد؟آیا آدم خلقت آنی داشته است یا پیشینه وجود قبلی داشته است؟به عبارتی،آیا آدم نخستین انسان است یا آنکه پیش از او انسانهایی بودهاند؟ مفسران قرآن کریم از شیعه و سنی و معتزلی و اشعری و فرقههای دیگر،هرکدام با توجه به بینش مکتبی و کلامی خود در برخورد با آیات،گاهی استنباطهای متفاوتی داشته و نظریههایی را عنوان کردهاند برخی از مفسران نیز کوشیدهاند تا با توجیههای مختلف، نظریه تکامل تدریجی را استنباط کنند.
در اوپنیشادها گاهی در بیان اساطیری،انسان یک بشر کیهانی است که پوروشه نام میگیرد و کل عالم در قالب یک انسان شکل میگیرد و یا خدایی است که آرزوی همسری را میکند و سپس با دو نیم شدن،همسرش را از بدن خود جدا میسازد و هریک به صورت نر و ماده حیوانات درآمده از اجتماع آن دو،کلیه مخلوقات مادون تا مورچه به وجود میآیند؛در حالیکه ترسیم قرآن از پیدایش انسان این است که انسان با نفخه الاهی خلق شده است."