چکیده:
فلفهء وجودی صدرا،چه تحلیلی از هستی انسان دارد؟این نوشتار به این پرسش پرداخته است.این مکتب فلسفی در سطوح مختلف تحلیل هستی انسان،نمودهای کثرت و دوگانگی را به وحدت و یگانگی باز میگرداند.دوگانگی نفس و بدن،با توجه به علیت نفس برای بدن و براساس اصو فلسفی صدرا از جمله اصالت، وحدت،بساطت و تشکیک وجود،حمل حقیقت و رقیقت و کل الاشیاء بودن بسیط الحقیقه،سرانجام به وحدت میانجامد؛کثرت قوای نفس،در وحدت ظلی نفس محو میگردد و علم،عالم و معلوم واحد دانسته میشوند.در عالم درون،نفس هم مبدأ و هم غایت است و از این جهت نیز،هیچگونه دوگانگی در میان نیست.گسست و رهایی نفس انسان از قالبهای ماهوی،تبیین تجرد نفس را در مرتبهای متعالی قرار میدهد و در سطح عالی،یگانگی آن را با عقل فعال رقم میزند.در مجموع، آموزههای فلسفهء صدرایی،هماهنگی و مشابهتهای عالم درون و عالم بیرون را به زیبایی به تصویر کشیده است.بر این اساس،میتوان گفت با وجود استناد مسائل به کشف و شهود در این مکتب فلسفی-عرفانی،نظر به جمع و بررسی یافتههای دیگر مکتبهای فلسفی با شیوهء منطقی و اخذ محکمات آنها،منزلت خود را به عنوان یک مکتب فلسفی حفظ کرده و از مزایای مکتبهای عرفانی نیز بهره جسته است.
How does Sadra`s existential philosophy analyze human being? The question has been attended to in this paper. This philosophical school when analyzing the existence of human being، has turned all kinds of duality and multiplicity to unity. On Sadra`s philosophical rules like essentiality of existence and its simplicity، unity and analogicity، predication in high degree and low degree of the same being (hamle haqiqat va raqiqat) and inclusiveness of the simple truth (basitul haqiqah kullul al ashya)، duality of human soul and body has turned to an essential unity. The multiplicity of the powers of the soul and the variety observed among knowledge، knowing and the known and the duality of origin and existential end have been omitted. In this school immateriality of human soul has been put on such a high level that its duality with active intellect has been disappeared. Generally saying، one can argue that in this school the harmony between human inner soul and outer world has been well pictured. One، therefore، can claim that this mystico-philosophical school، in spite of its intuitional method of study، can be regarded as a demonstrative philosophical thought; because it has regarded demonstrative problems in other philosophical school and has agreed with them methodologically in some way. Though it is in need of a systematical order.
خلاصه ماشینی:
"در این زمینه،سخنان صدرا معنای دیگری را نیز القا میکند که براساس آن،مباینت نفس یا عقل فعال در همهء مراتب هستی حاصل است؛زیرا به باور وی برخی اجسام ادراکی و حی بذات هستند(الشیرازی،4041:ص 411).
عالم مثال،از موارد اختلافی میان صدرا و مکتب مشاء است؛از نظر فیلسوفان مشاء، وجود ویژگیهای مادی همچون شکل و مقدار،فرع بر وجود ماده است و بدون ماده، تحقق آنها ممکن نیست؛اینکه بتوان صورتهای خیالی را مبنای استدلال بر عالمی غیر از این عالم قرار داد،محل تأمل است؛اینگونه صورتها،مقتضای وجود مادی انسان در دنیاست که از طریق اعداد حواس و انشاء نفس ایجاد میشوند.
ملا صدرا،دگرگونیهای وجودی نفس انسانی را در مراتب مختلف،حاکی از وجود عقل فعال میداند و میگوید: هرآنچه از قوه به فعل درآید،سبب میخواهد و محال است که این سبب خود،فعلیت نداشته باشد؛پس عقل هیولانی،سببی دارد که عقل و عاقل بالفعل است و هیچگونه قوهای ندارد و آن را از حالت هیولانی به مرحلهء فعلیت پیش میبرد(الشیرازی،همان:صص 923-033).
البته این مطلب با اصول فلسفی صدرا سازگار است؛زیرا همان گونه که نفس انسانی،در عین بساطت،جلوهها و شئون فراوان دارد و هر شأنی را به سبب نوع تأثر و ادراک آن،نامی خاص دادهاند،عقل فعال نیز جوهر مجرد محضی است که میتوان آن را از یک جهت نسبت به عقل هیولانی و معقول،و از جهتی دیگر،نسبت به مقدمات عقل و تعقل که احساس و خیال است،سنجید؛زیرا بدون تأثیر عقل فعال،هیچ گونه ادراکی،اعم از احساس و تخیل رخ نخواهد داد."