چکیده:
بحران قفقاز جنوبی اگر چه مدت کوتاهی به شکل حاد و نظامی رخ نمود، اما به روشنی خبر از تحولاتی مشخص در عرصه منطقه و حتی روابط بین الملل داشت؛ به گونه ای که برخی احتمال شکل گیری جنگ سردی جدید را مطرح نمودند. این نوشتار ابتدا، به صورت مختصر، به نحوه شکل گیری این بحران در گرجستان و سپس به چگونگی ادامه آن به صورت درگیری نظامی میان روسیه و گرجستان می پردازد. در ادامه این مقاله، تاثیر این بحران بر هر کدام از قدرت های حاضر در منطقه قفقاز شامل روسیه، ناتو، اتحادیه اروپایی و ایالات متحده را بررسی کرده و مهم ترین تغییرات در وضعیت آنها در منطقه را مورد توجه قرار خواهد داد. قسمت پایانی این نوشتار نیز، به بررسی وضعیت جمهوری اسلامی در منطقه پس از این بحران پرداخته و پیشنهاداتی را برای دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مطرح می نماید.
خلاصه ماشینی:
"در مورد این که این عمل از سوی چه کسی برنامهریزی شده بود، نظرات متفاوتی وجود دارد ولی قدر مسلم این است که رئیس جمهور گرجستان این کار را با چراغ سبز غرب و آمریکا و با امید به حمایت آنها انجام داد (ایراس، 21/5/87).
از سوی دیگر این منطقه به سبب مشکلات موجود و تلاشهای جداییطلبانه موجود در آن، در میان بخشهای شمالی و جنوبیاش، جایگاه خوبی برای حضور سیاسی ایران به عنوان یک قدرت منطقهای است(ایملیانووا، 1385).
بحران به وجود آمده در منطقه قفقاز و در روابط میان روسیه و گرجستان، فرصتها و تهدیداتی را برای جمهوری اسلامی در پی داشت که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد.
قفقاز به این سبب که در حوزه نفوذ ایران قرار دارد، عرصه خوبی برای فعالیت و حضور جدی جمهوری اسلامی است و باید به سبب فعال شدن دشمنان ایران در این منطقه، همواره از حضور ایران در آن حمایت کرده و آن را ادامه داد.
عدم حمایت ایالات متحده از گرجستان که متحد این کشور در قفقاز بود، گواه خوبی است که اتکاء زیاد به آمریکا، کار صحیحی نیست و اعراب باید با درس گرفتن از آن، در منطقه نیز همین روش را دنبال کنند.
نتیجه هدف این مقاله، پاسخگویی به این سؤال بود که وقوع بحران در منطقه قفقاز جنوبی چه تأثیری بر چینش استراتژیک قدرتهای مهم و فعال در منطقه داشته است؟ برای همین منظور، اثر این بحران بر ناتو، اتحادیه اروپایی، روسیه، ایالات متحده و جمهوری اسلامی ایران بررسی گردید."