چکیده:
در نوشتار حاضر پس از پرداختن به مباحث مقدماتی، به چهار محور اساسی تغییرات اجتماعی به مثابه سنت الهی در نگاه مفسران شیعه پرداخته شده است؛ عوامل تغییرات اجتماعی نخستین محوری است که مورد بررسی قرار گرفته و این عوامل به سه دسته شناختی، روانی و رفتاری تقسیم شده است. پس از آن، کارگزاران تغییرات مورد کالبدشکافی قرار گرفته که به دو نوع نخبگان و گروه های حاشیه ای پرداخته شده است. موانع تغییرات اجتماع که محور سوم این پژوهش را تشکیل می دهد، به سه بخش فرهنگی، اجتماعی و روانی دسته بندی شده است که هر کدام از زیر مجموعه هایی نیز برخوردارند. در پایان به هدف تغییرات اجتماعی از دیدگاه قرآن و تحلیل مفسران پرداخته شده است که هدف قرآن ایجاد تغییر در سطح فردی است نه گروهی و ساختاری.
خلاصه ماشینی:
"در نتیجه، مقصود آیه، این است که دین در درون نظام اجتماعی کارکرد سکون و یا حفظ الگوها را فراهم میسازد و در صورت فقدان آن، جامعه دچار بینظمی در ارائه آرمانها، الگوها و اهداف میگردد؛ و چنین جامعهای از راهنمایی واحد که جامعه را به سوی هدف واحد هدایت نماید، برخوردار نخواهد بود و راهنماهای متعدد، به دلیل پیروی از خواستها و امیال فردیشان جامعه را به سمت هدفهای مختلف دعوت میکنند و شدیدترین حالت تضاد و کشمکش را پدید میآورند؛ و این وضعیت، دائما جامعه را به قتال و جنگ همه علیه همه تهدید میکند و امنیت را از جامعه سلب مینماید و این همان آتش جنگی است که برپا میشود و همه چیز را میسوزاند؛ و جامعهای که در آن حفره بیفتد، مخلص و راه نجاتی جز تمسک به دین ندارد )همان، ص 576)؛ بنابراین از این دو آیه میتوان این قانون را به دست آورد که دین یکی از علتهای همبستگی اجتماعی و عامل خلاصی جوامع از هلاکت و نابودی است؛ بدینسان هرچه دین در جامعه نهادینه گردد، انسجام اجتماعی بیشتر میشود و بالتبع آن اختلافات و تضادهای اجتماعی کمرنگ میگردد و در نتیجه به وسیله افزایش همبستگی و تقلیل اختلافات، جامعه روز به روز به سمت ترقی و پیشرفت حرکت مینماید و نیرو و امکانات آن در مسیر صحیح مصرف میشود؛ چنانچه خداوند در آیه 213 سوره بقره )کان الناس أمة واحدة فبعث الله النبیین مبشرین ومنذرین وأنزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه وما اختلف فیه( غایت اصلی تشریع دین را رفع اختلاف و آن را مهمترین عامل وحدت و انسجام اجتماعی معرفی مینماید و دین را یگانه وسیله سعادت برای نوع بشر و یگانه عامل اصلاح حیات بشر و هموارکننده راه سعادت و ترقی زندگی فردی و اجتماعی، مادی و معنوی قلمداد نموده است )همان، ج 2، ص 168 / طبرسی، 1406، ج 1، ص 543)."