چکیده:
پرداختن به پیشینه وهویت انسانی توسط ایرانیان در طول تاریخ درازپای بشری جریانی مداوم ورو به توسعه بوده است. از نگارش خدای نامکها و دیگر محصولات فرهنگی ومحفوظ نگاه داشتن اسناد و روایتها تا تالیف کتابهای ارزشمند و متنوع در دوران پس از اسلام وهمکاری در برپایی بنای رفیع تمدن وفرهنگ سترگ اسلامی، هرکوشش وپویشی در این حوزه درانحصار عنصر ایرانی بوده است. این مقاله می کوشد تا با نگاهی اجمالی به روند دگرگونیهای موجود درتکوین وگسترش ادبیات تاریخی ایران، کاستیها و افزودنیهای جریان تاریخ نویسی این سرزمین را روشن سازد. بدیهی است که هنوز زوایای ناشناخته بسیاری درحوزه پژوهشهای تاریخی وجود دارد که روشن ساختن آن برعهده دانشجویان تاریخ است.
خلاصه ماشینی:
دلايل عديده اي رامي توان براي توجيه اين مسأله برشمرد اولا تاريخ نگاري ايران بايد به صورت جرياني پيوسته ودنباله دار دريک بحث تفصيلي موردارزيابي قرار مي گرفت ، کاري که عموما به دليل تقسيم بنديهاي قراردادي ادوار تاريخ نويسي چندهزارساله ها تحقق نيافته است .
بادقت دردگرگونيهاي ژرف وهمه جانبه مکتب تاريخنگاري ايران اسلامي ، ملاحظه مي شود که برخي ازعناصراصلي تاريخ نويسي قبل ازاسلام نظير عنصرفرمايشي وتحرير تواريخ به دستوربزرگان سياست به ويژه بامحورقراردادن حوادث سياسي ونيزبينش وديدگاه مذهبي درتاريخ نگري نمودآشکاري دارد.
هرچند برخي پژوهندگان ادعا کرده اند (( تاريخ نگاري براي ايرانيان قبل ازاسلام اهميت زيادي نداشته است ، ازاين دوره يک اثرتاريخي واقعي دردست نيست )) ١ وليکن بايد يادآورشد که اين پندار تنها به واسطه فقدان آثارمکتوب تاريخي مکفي ازدوران باستان، بيان شده ووجودکتيبه ها، سالنامه ها، گاهنامکها وحتي روايات واساطير کهن گواه آشکاروسعت واهميت تاريخ نگاري ايران بوده است .
بخشي ازروايات رافردوسي ، اسدي، نظامي وديگرشاعران بازبان شعر جاودان ساختند وبرخي نيزبه کتابهاي جغرافيايي ( مانندنامه تنسر درتاريخ طبرستان اين اسفنديار) وتواريخ عمومي ( مانند استفاده طبري، ثعالبي ، مسعودي، اصفهاني وديگرمورخان ازترجمه رسالات ايران کهن ) راه يافت وسنت وسبک تاريخنگاري ايران باستان را درتاريخنويسي دوره اسلامي مرسوم ساخت ، به ويژه ازجهت محوريت حوادث سياسي ، عدم نقد وتحليل واستفاده ازاساطير، تنوع کتابهاي تاريخي و..
گرچه اعراب باداشتن نوعي است تاريخ نگاري جاهلي ، همچون ايام العرب وانساب العرب با مقوله وتاريخنگاري آشنايي مختصرداشتند، ليکن درحقيقت تأکيد قرآن برقصص وتکوين علم حديث که خودزايش علوم سيره، طبقات وعلم الخبر رادرپي داشته ، باعث گرديد تا تاريخنگاري رسما وعملا درجهان اسلام متولد وآغاز شود.