خلاصه ماشینی:
"جوهر نظریههای جامعهشناختی بر تحولات عصر اطلاعات و جامعهء شبکهای استوار است که در عرصهء شهرنشینی و شهرسازی به صورت جهانی شدن شهرها،اهمیت یافتن اجتماعات محلی و برنامهریزی محلی و پیدایش پدیدههای جدیدی مثل شهر اطلاعاتی،شهر مجازی و شهر چند لایه ظهور کرده است.
مارشال)خردگرایی انتقادی(کارل پوپر)،پسالیبرالیسم(جان گری،ریچارد رورتی)،توسعهء پایدار(سازمان ملل متحد)و غیره مطرح شده است که به صور مختلف به اصلاحطلبی و بازاندیشی در نظام جامعهء سرمایهداری و شیوههای مدیریت آن کمک کرده است،از سوی دیگر در میان نظریهپردازان چپ،گرایشها و اندیشههای نوینی به ظهور رسیده است که در ضمن نقد جامعهء سرمایهداری به قبول ارزشهای دموکراسی، آزادی،جامعهء مدنی و غیره روی آورده است،مثل نظریهء کنش ارتباطی و حوزهء عمومی(هابرماس)،نظریهء جامعهء شبکهای و اطلاعاتی(مانوئل کاستلز)،جامعه و دولت مدنی(آنتونی گیدنز)و...
در واکنش نسبت به جبران این کمبود اساسی است که نظریهها و پارادایمهای جدید برنامهریزی شهری،با الهام از نظریههای جدید جامعهشناختی و بومشناختی،به برنامهریزی و طراحی در مقیاسهای کوچک و موضوعات محسوس و مشخص انسانی در قلمرو اجتماعات محلی روی آورده است؛یعنی جایی که زندگی واقعی و روزمرهء مردم جریان دارد و رفتارهای جمعی،ارتباطات عاطفی و کنشهای (به تصویر صفحه مراجعه شود) مانوئل کاستلز جامعهشناس معاصر (متولد اسپانیا 2491) فرهنگی گروههای مختلف سنی،جنسی،قومی و غیره ظهور پیدا میکند.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) یکی از خصوصیات مهم اجتماع محلی این است که مقیاس بسیار خوبی برای برنامهریزی کیفی محسوب میشود،چرا که در آن تضاد منافع میان فرد-جمع و میان انسان-طبیعت کمتر است و بنابراین امکانات توسعهء پایدار در آن بیشتر خواهد بود."