چکیده:
چکیده: اسمای الاهی در عرفان اسلامی از اهمیت بالایی برخوردار است, در این مقاله به بحث از اسماء از جهت وجودشناختی, معناشناختی و معرفت شناختی پرداخته شده و با بیان و توضیح روابط موجود بین اسماء به تقسیم بندی اسمای الاهی در عرفان اسلامی, همانند تقسیم اسماء به تنزیهی و تشبیهی مستأثر و غیرمستأثر, جلال و جمال و اسم ذات, صفات و افعال و… اشاره شده است. در پایان نیز به اجمال به بحث از توقیفی بودن اسمای الاهی و رابطه انسان با اسمای الاهی پرداخته شده است.
خلاصه ماشینی:
"10 ابن عربی در مواضع متعددی از آثارش با استناد به قاعده (العین واحدة و الحکم مختلف) که بر امکان وحدت ذات موصوف و ظهور احکام متکثر و مختلف از او به عنوان اوصاف دلالت دارد حق تعالی و اسمای او را از بارزترین مصادیق این قاعده یافته و در فتوحات مکیه, بدین مطلب چنین اشاره می کند: فالله و الرب و الرحمان و الملک حقائق کلما فی الذات تشترک وی در جایی می گوید: عقیده من این است که گرچه اسماء متعدد می نماید اما مسمی واحد است.
اسمای جزئی عارفان مظاهر, آثار وافعال خداوند را نیز به اعتبار دلالت بر مسمی و علامت و حکایت گر از کمالات ذات بودن, اسم دانسته اند19 که برای تمایز آنها از اسمای برخاسته از صفات, آنها را (اسمای جزئی) می نامند که بر خلاف اسمای کلی ـ که محدوداند ـ نامتناهی هستند; چرا که تجلیات الاهی و روابطی که حق تعالی می تواند با عالم داشته باشد, نامحدود است.
حال, باید دید به لحاظ معناشناختی و از دید عارفان, مجوز به کاربردن صفات تشبیهی چیست؟ به عبارت دیگر آیا این گونه اسماء صرفا مشترک لفظی (بین حق و خلق)اند یا نوعی مجاز و یا مشترک معنوی به حساب می آیند؟ افزون براین, آیا رویکرد عارفان به صفات حق تنزیهی است یا تشبیهی و یا به سنخ سومی گرایش دارند؟ قیصری در این زمینه در شرح فصوص الحکم می گوید: (تکون اطلاقها علیها و علی الذات بالاشتراک المعنوی علی سبیل التشکیک)45 اسناد و حمل این گونه اوصاف بر ممکنات و بر ذات حق به نحو اشتراک معنوی ـ اما به شیوه تشکیک و حمل به درجات ـ است."