چکیده:
مجید مجیدی،محسن مخملباف،جعفر پناهی،عباس کیارستمی،ابو الفضل جلیلی و بهمن قبادی جزو کسانی هستند که از دید علاقهمندان سینمای ایران در غرب به نوعی شناسنامهء ایران تلقی میشوند ولی در میان این افراد نامبردهشده،مجید مجیدی دارای موقعیتی به کلی متمایز و متفاوت است.چرا که وی در میان عموم مردمی که به سینما میروند دارای جایگاهی ثابت و مستحکم است، درحالیکه چنین مهمی حتی دربارهء کارگردان نخلطلابردهای چون عباس کیارستمی نیز صدق نمیکند.گواه بر این ادعا آمار فروش فیلمهای مجید مجیدی در قیاس با کارگردانان دیگر است. همچنین مجید مجیدی در میان سیاسیون و علاقهمندان انقلاب اسلامی ایران دارای جایگاهی رفیع است.شاید بتوان او را به همراه دیگرانی چون ابراهیم حاتمیکیا،بهروز افخمی،مرحوم رسول ملاقلیپور، احمد رضا درویش،سید رضا میر کریمی و برخی دیگر عصارهء انقلاب فرهنگی-اسلامی سال 1357 تلقی نمود.کسانی که هویت فعلی خود را مدیون رنسانس فرهنگی انقلاب به رهبری امام خمینی(ره)هستند. همین تفاوتها باعث میشود رویکرد منتقدان غربی به وی متفاوت با کارگردانان دیگر باشد.نوشتار پیش رو یکی از آن نگاههای متفاوت منتقدین غربی به سینمای مورد علاقهء مجید مجیدی است که خالی از برداشتهای شخصی بعضا اشتباه نویسندهء مقاله نیست.ماهنامهء رواق هنر و اندیشه میکوشد در ترجمهء این مقالات تا حد امکان بدون ممیزیهای بیمورد،خوانندهء خود را با برداشتها و نوع نگاه متفکرین غربی به نسبت دین و رسانه-در اینجا سینما-آشنا سازد.
خلاصه ماشینی:
"مجید مجیدی یکی از مشهورترین کارگردانان معاصر ایرانی است که بیش از بیست سال سابقهء کار در صنعت سینمای ایران دارد و ده فیلم بلند را کارگردانی کرده است که هریک به تدریج دیدگاه سیاسیتری در ارائهء داستان خود داشتهاند.
تصویر و صحنهء ابتدایی فیلم بچههای آسمان یکی از زیباترین و جذابترین عناصر سینمایی را نشان میدهد که در همهء فیلمهای مجیدی دیده شده و دارای کلوزآپهای فوق العادهای از کار با دست است.
موضوع مهم دیگری که در بچههای آسمان مجیدی دیده میشود،بهرهگیری از تضادهایی است که هیچگاه حل نمیشوند؛درحالیکه علی برای حل مشکل خواهرش همانند یک فرد بالغ عمل میکند ولی طی صحنههای مختلف،همان بچگی خود را داراست.
از آنجا که سینمای ایران از سوی سازمان دولتی فارابی سانسور میشود[!]بسیاری از کارگردانان ایرانی به دلیل تمرکز بر کودکان و اجتناب از پیچیدگیهای نشان دادن روابط زن و مرد،مورد اتهام قرار میگیرند؛درحالیکه این مطلب دربارهء مجیدی نیز سوق میکند ولی فیلم دست رفتن هویت و انسانیت میشود.
درحالیکه دین و مذهب پیشینهء موضوعی دیگر فیلمهای مجیدی را تشکیل میدهند،رنگ خدا مرتبا از خدا صحبت میکند و حتی در دو موقعیت مهم فیلم از زمینهء نور روشن بهره گرفته شده است که یکی از آنها فوت مادربزرگ و دیگری بازگشت محمد به زندگی-پس از یک واقعه در ساحل دریا و پیدا شدنش توسط پدر-است.
این صحنهها اگرچه زیبا و پاک باشند،از دید رژیم حاکم بر ایران کاملا غیراخلاقی خواهند بود[!] درحالیکه باران یکی از مترقیترین فیلمهای مجیدی به شمار میآید-زیرا به طرح دیدگاههایی دربارهء مسائلی چون نژادپرستی،فقر،آوارگان و عشق میپردازد-این اثر یکی از تاثیرگذارترین آثار او از جهت سبکشناسی است."