چکیده:
بیشک نیاز پژوهشگران،دانشجویان و علاقهمندان حوزهء ارتباطات به منابع علمی متقن و ارزشمند برای مطالعات تحقیقاتی یا درسیشان بسیاری از نهادها را وامیدارد تا اقدام به تالیف یا ترجمهء متونی در این باره بنمایند.این اقدام درخور تقدیر است بااینهمه نقد متون تالیفی و ترجمهای خود یکی از مراحل نشر علم و گفتمان پژوهشی است؛به شرط آنکه منتقد،منصف باشد و نقدشونده صبور و اهل شنیدن؛معتقدیم در کنار معرفی پایگاههای اینترنتی و یا کتابهای مفید،نقد کتابها نیز میتواند به هدفمند شدن ترجمهها و تالیفها یاری رساند.مهمی که در فضای نشر ایران،عمدتا از آن غفلت میشود. نوشتار حاضر که به قلم دکتر علی جعفری از نویسندگان ماهنامهء رواق هنر و اندیشه نوشته شده است،ناظر بر نقد یکی از کتب حوزهء ارتباطات است.دفتر ماهنامهء رواق هنر و اندیشه خوشحال خواهد شد که پاسخ نویسندهء محترم کتاب مورد نقد یا نهاد منتشرکنندهء آن کتاب را در همین مجال به چاپ برساند.درهرصورت این نوشته بیانگر دیدگاههای نویسندهء محترم است.
خلاصه ماشینی:
"نویسنده تلاش کرده است حوزهها و مباحث گوناگون موجود دربارهء تلویزیون را با عناوینی که برای هریک از فصول هفتگانهء کتاب برگزیده است،پوشش دهد که به نظر میرسد دستهبندی نسبتا قابل قبولی است؛هرچند که کلی بودن بیش از اندازهء موضوع یا همپوشانی در برخی عناوین به چشم میخورد؛برای نمونه عنوان فصل سوم-ایدئولوژی،فرهنگ،دین و تلویزیون-مجموعهای از اسامی است که هرکدام از آنها با تلویزیون ادبیات جداگانه و وسیعی وجود دارد.
البته گزینشی بودن مطالب و چسباندن ناصواب آنها به یکدیگر در مواقعی نویسنده را از هدف خود دور کرده است و ایشان بعضا نتوانستهاند حساب جریانهای تلویزیونی وابسته به سرمایهداری جهانی و امپریالیسم فرهنگی- ارتباطی را از تلویزیونهای ملی و مردمی که در جهت کاستن از آسیبهای تلویزیون تلاش میکنند جدا کنند؛برای نمونه در فصل چهارم-تلویزیون سیاسی-آنجاکه از نقش دولتها در استفادهء یکسویه از تلویزیون جهت تأمین منافع نامشروع خود یا جریان سرمایهداری سخن میگوید،از جایگاه دولتهای مردمی و انقلابی که توسط مردم و برای تأمین حقوق آنها بر سر کار آمدهاند و دربارهء نسبت این دولتها و تلویزیون سخنی به میان نیامده است.
مطالب پیشگفته تنها مستند به ارجاعاتی بود که خود نویسنده اعلام کرده است وگرنه اگر کسی تا اندازهء نسبتا مطلوبی با ادبیات فارسی حوزهء تلویزیون آشنا باشد میتواند به مواردی بیشمار از رونوشتهای کامل متون دیگر و درج آن در چشم جهانی بدون حتی یک ارجاع دست پیدا کند؛ نمونههای مانند زیر: الف)بخش میانی فصل اول کتاب از صفحهء 74 تا 66 عینا برگرفته از ترجمهء فصل سی و یکم کتاب برای درک رسانهها اثر مارشال مک لوهان است که آقای سعید آذری آن را به فارسی برگردانده است درحالیکه هیچ اشارهای به منبع آن نشده است."