خلاصه ماشینی:
"حرفش را بریده و گفتم:این همه التهاب و جزع و فزع و دلسوزی برای همین مسئله بود؟مگر قبل از چنگیز،رجال ایران از زیور علم و کمال،عاری بودند،و دانش و علم خاص نسوان بود؟ گفت:سبحان الله این چه سوالی است؟نسوان از پرتو علوم رجال،علم و هنر میآموختند و اگر ایشان از علم و دانش بیبهره میبودند چطور نسوان را این مزیت و فضیلت دست میداد؟چه اگر انسان را به دو جزء متساوی قسمت کنیم یک جز آن رجال و جز ثانی نسوان باشند و اگر بنات از شئونات انسانیت محروم مانند،یک جزو ناقص و هیئت جامعه انسانیت تمام نباشد و محال است ملتی به منتهی درجه ترقی رسند جز آنکه نسوان،در عالم ادبیات که اس و اساس ترقی است،شرکت داشته باشند بلکه در عالم معنی و مراتب باطن نیز،هم سنگ و هم قدمند.
در صورتی که امروزه در اروپا دختر بیسواد پیدا نمیشود؛جمعیتهای متعدد برای نشر علوم و بسط فضایل و سد رذایل از نسوان در آمریکا تشکیل یافته و در هر امری از امور جمهور مداخلت کنند و این مزیت اندک اندک نسوان اروپا را به رشک انداختند،اول نسوان حترم لندن بر ضد مردان به شورش برخاستند و مجالس متعدد تشکیل دادند و به دیوان خانه عرایض متعدد پراندند که به کدام مزیت باید مردان در مجاس عموم و خصوص صاحب کرسی مخصوص باشند و جماعت ما از آن محروم؟اگر فضیلت انسانی به علم است ما را نیز حاصل است و اگر به جهد در عمل است،ما نیز توانیم چون سخن از در حقانیت بود عرایض ایشان در دیوان عدالت،مسموع افتاد و به آنچه مایل بودند،نایل گشتند."