چکیده:
صور خیال در بلاغت فارسی عمدتا به دو مبحث، تشبیه و استعاره اختصاص دارد، اما مجاز و کنایه نیز در همین وادی بررسی می شوند. در بلاغت فارسی، علم بیان درباره این چهار موضوع مهم گفتگو می کند، اما صور خیال در بلاغت غربی اندکی متفاوت است. نوشته حاضر به بررسی تطبیقی این چهار موضوع می پردازد. اگرچه واژه metonymy را می توان تقریبا معادل واژه مجاز دانست و از دیدگاه بلاغت در هر دو زبان نوعی تغییر تلقی می شود، اما به طور کلی نگرش به این دو موضوع متفاوت است. برای مثال، مجاز در بلاغت فارسی بر اساس علاقه های متفاوت تقسیم بندی می شود، اما این دسته بندی را در بلاغت انگلیسی نمی توان یافت و اساسا آنچه در بلاغت فارسی قرینه و علاقه نام دارد، در بلاغت انگلیسی بجز نشانه هایی کلی اثری از آن دیده نمی شود. در تشبیه و simile وجوه اشتراک بیشتری دیده می شود و تعریف هر دو در هر دو زبان یکسان است. اما دسته بندی های متفاوت تشبیه را در simile نمی توان یافت. اگر چه برخی از این تقسیم بندیها را می توان معادل همدیگر قرار داد؛ مثلا می توان گفت submerged simile که به تشبیه نهفته ترجمه کرده اند، با تشبیه مضمر فارسی نزدیک است. استعاره و metaphor نسبت به سایر صور خیال وجوه اشتراک بیشتری دارد؛ اگرچه تفاوتهایی نیز در آنها دیده می شود که مهمترین آنها را می توان نوع تقسیم بندی آنها دانست. از میان چهار موضوع فن بیان، کنایه و irony تفاوتهای بسیاری دارد. آیرونی بیشتر به قصد تعریض، تمسخر، طنز و انتقاد به کار می رود و اغلب در ساختار یک نمایشنامه، داستان یا حتی سراسر یک کتاب جاری است، اما کنایه را صرفا با مقاصد مذکور در آیرونی به کار نمی برند، بلکه اغلب برای بیان آشکارتر مفاهیم کاربرد دارد. همچنین کنایه اغلب در کلمات و عبارات خلاصه می شود، در حالی که آیرونی در داستانهای بلند و نمایشنامه بیشتر استفاده می شود؛ اگر چه می توان برای برخی از انواع آیرونی، مثالهایی در شعر و نثر فارسی یافت.
خلاصه ماشینی:
"چنانکه گذشت تفاوت اساسی metonymy و مجاز در وجود علاقه و قرینه است، که به تبع وجود علاقههای متعدد در فارسی، انواع متنوعی از مجاز در مقایسه با دو نوع metonymy و synecdoche نام برده میشود، اما برخی مقایسهها در زمره تفاوتها و شباهتها قرار نمیگیرد، بلکه برخی موضوعات یکسان در این دو دیدگاه، نامهای متفاوتی به خود گرفتهاند، در حالی که ماهیت آنها یکی است، یا موضوعی در یک دیدگاه مطرح است، اما در دیدگاه دیگر نیز با وجود اینکه مکتوب نیست و بصراحت به آن اشاره نشده، مصادیق بسیاری دارد؛ از جمله: در بلاغت غربی « برخی علایق موجود در metonymy ابتدا توسط شاعر متداول شده، سپس رایج میگردد مانند: «گور مجاز از مرگ»، «قلم مجاز از عقاید مکتوب»، ولی برخی علایق به عنوان یک پیوند نوظهور و بدیع توسط شاعر خلق میشود و فقط در یک شعر خاص مورد استفاده قرار میگیرد و جنبة همگانی و عمومی پیدا نمیکند، مانند واژه delight به معنای شادی و مجاز از رنگارنگی در شعر بهار «Spring»، اثر شکسپیر (Ouliaienia,1382:60).
ذکر نکتهای نیز ضروری مینماید و آن اینکه conceit که در این مقاله به تشبیه بعید ترجمه شده و در شمار تشبیه ذکر گردیده است، در بلاغت انگلیسی «استعاره دور و شگفت» نامیده میشود، اما چون «مشبه و مشبه به» در آن ذکر میگردد، در زمرة تشبیهات فارسی و «تشبیه بلیغ» است."