خلاصه ماشینی:
"نخبگان آمریکایی اعم از شاغلین بخش دولتی،تجارتپیشگان و شاغلان سایر سازمانها،در مقایسه با دیگر کشورها نقش بسیار پراهمیتتری در فرایندهای جهانی شدن به عهده داشتهاند و این یکی از عواملی است که تعهدات آنان نسبت به هویت و منافع ملی را کمرنگ ساخته است.
این دیدگاه در میان عوامل اجرایی شرکتهای چند ملیتی،سازمانهای غیر دولتی گسترده و سازمانهایی که عملکرد آنها بر پایههای جهانی قرار گرفته و اعضای آن را افرادی تشکیل میدهند که دارای مهارتهای فنی بسیار بالایی بوده و برای مهارت آنان تقاضای جهانی وجود دارد،از نفوذ بالایی برخوردار است.
هانتر و پیتز از مصاحبهی خود با عوامل اجرایی 23 شرکت چند ملیتی آمریکایی و سازمانهای غیر انتفاعی چنین نتیجه گرفتهاند:"بهطور قطع،این نخبگان گرایش جهانی دارند:آنان به همهی جای جهان سفر میکنند و پاسخگوییشان نیز جهانیست..
اما از بسیاری جهات از الگوی یک دموکراسی غیر انتخابی پیروی میکند چون در مورد مسائل مهم به خصوص مسایلی که هویت ملی را دربرمیگیرد،رهبران آنها بدون درنظر گرفتن آرای مردم و حتی خلاف نظر آنان به تصویب قانون مبادرت کرده و سیاستگزاری میکنند.
مردم به شدت از امنیت نظامی،اجتماعی، اقتصاد داخلی و حاکمیت ملی حمایت میکنند،درحالیکه نخبگان سیاست خارجی کمتر به این مسائل میپردازند،بلکه بیشتر به افزایش امنیت بین المللی آمریکا،صلح،جهانی شدن و پیشرفت اقتصادی سایر ملتها میاندیشند.
آمریکا تنها ابر قدرت است اما قدرتهای بزرگ جهانی دیگری مثل بریتانیا،آلمان،فرانسه،روسیه، چین،هند،ژاپن و همچنین قدرتهای منطقهای مثل برزیل،نیجریه،ایران،آفریقای جنوبی و اندونزی وجود دارند که آمریکا نمیتواند بدون مشارکت حد اقل برخی از آنها به هیچیک از اهداف مهم خود در جهان نائل آید."