چکیده:
تفسیر ادبی گستردهترین و ریشهدارترین حوزه تفسیر قرآن کریم است که امروزه گاه از آن به منهج یا روش و گاه از آن به اتجاه یا گرایش تفسیری یاد میشود.تفسیر ادبی گستردهای به وسعت ادبیات و فرهنگ دارد،اما امروزه در نگاهی سطحی و محدود،تفسیر ادبی به تفاسیر مبتنی بر چند علم ادبی- که دستکم دو قرن پس از نزول قرآن تدوین شدند-تنزل یافته است.در دوره معاصر امین خولی با معرفی قرآن کریم به عنوان یک شاهکار ادبی،بر ضرورت ارائه تفسیری ادبی-به معنای عامش- تأکید کرده است.در مقاله حاضر تلاش شده مؤلفههای تفسیر ادبی و گستره آن-که برخلاف برداشت رایج از تفسیر ادبی است-معرفی شود.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین معانی القرآنها که محور عمده تفسیر در آنها توجه به مباحث نحوی، اعراب و قرائات،لغات و لهجههای عربی است،و اعراب القرآنها که صبغه غالب و اصلی آنها،تبیین اعراب آیات و قواعد نحو و دستور زبان است،و تفاسیری که اهتمام بسیاری به طرح مباحث لغوی و اعرابی دارند،همچون التبیان شیخ طوسی،جامع البیان طبری،مجمع البیان طبرسی،و الجامع لاحکام القرآن قرطبی و تفاسیری که در کنار این همه به تحلیل بلاغی آیات قرآن نیز پرداختهاند همچون کشاف زمخشری و مفاتیح الغیب فخر رازی جزء تفاسیر ادبی به شمار میآیند.
»1 چهارم آنکه با توجه به نارسایی معجمهای لغت،مفسر باید با بهرهگیری از معجمها برای تشخیص معنای واژگان عمدتا بر اجتهاد خودش تکیه کند: «معجمهای لغت ما به محقق ساختن این اصل ثابت در تحول تدریجی الفاظ کمک نمیکند؛ازاینرو برای به دست آوردن معنای اولی الفاظ قرآن چیزی جز تلاش خود وی فراروی مفسر نمیباشد،هرچند که این تلاش و عمل موقتی و نارسا باشد،اما این همه آن چیزی است که تا تدوین یک قاموس لغت اشتقاقی مشتمل بر تحول تدریجی دلالت الفاظ و تشخیص معانی لغوی-به ترتیب زمانی-از معانی اصطلاحی میتوان به کار گرفت.
برای این کار باید همه موارد آن کلمه در قرآن کریم استقرار،سپس آیات مشتمل بر آن واژه به ترتیب نزول مرتب و بررسی شود،که آیا آن واژه در همه دورههای نزول قرآن و مناسبات و مقتضیات مختلف و متغیر دارای یک معنی است یا در معانی متعددی استعمال شده است؟بدین طریق مفسر به معنی یا معانی قرآنی آن واژه راه یابد و با اطمینان آن واژه را در جایگاه مخصوصش در هر آیه تفسیر کند."