خلاصه ماشینی:
پس اگر بخواهیم کشف و بررسی کنیم که چرا افراد به طرق معینی رفتار میکنند و نیز تحت شرایط معین احتمالا چگونه رفتار خواهند کرد،احتیاج داریم که در این مورد عقل سلیم را با مطالعهء روانشناسی ترکیب نموده و از آن دو کمک بخواهیم.
نخستین مطالبی که از مطالعهء روانشناسی میآموزیم این است که روانشناسی در مورد اینکه چرا اشخاص به طرق معین رفتار میکنند توضیحات ساخته و پرداختهای ارائه نمیدهد.
معلومات و اطلاعات روانشناسی در مورد اینکه چرا زید دزدی میکند یا چرا عمرو دروغ میگوید جوابی نمیدهد،بلکه به ما میآموزد که برای درک و فهم اینکه چرا یک شخص به طریق معین رفتار میکند باید تجربیات گذشته، وضع مزاج،درجهء هوش،سن،سلامت و مقتضیات و شرایط فعلی او را در نظر گرفت.
این سؤال که چرا یک شخص به طریق معین رفتار میکند شبیه به این سؤال است که چرا یک چراغ نفتی روشن است،در حالی که سه دلیل برای روشن بودن چراغ وجود دارد:اول اینکه پر از نفت است،دوم اینکه فتیلهء آن بالا کشیده شده است،سوم اینکه از پیش روشن بوده است.
مثلا اگر شخصی احساس خوشحالی میکند-به عبارت دیگر اگر سرحال است- خنداندن او آسانتر است،و نیز هر قدر شخص برای رفتار معینی آمادگی کمتری داشته باشد،به تحریک بیشتر احتیاج است تا رفتار موردنظر در او ایجاد شود.
اگر فهرستی از جزئیات قوانین،در مورد اینکه چگونه باید با کودکان رفتار کنیم،بسازیم،در این صورت احتمالا معلم خوبی نخواهیم بود.
هنگامی که روانشناسی میآموزیم یک سری قوانین جزئی در مورد اینکه چگونه باید با کودکان رفتار شود نمیآموزیم،بلکه یاد میگیریم که برای رفتار موفقیتآمیز با کودکان بایستی به تفاوتهای فردی آنها توجه کنیم.