چکیده:
هویت ایرانی در طول تاریخ با فراز و نشیبهای گوناگونی مواجه بوده است که این امر مخصوصا در صد سال اخیر چالشهایی را در حیات سیاسی این کشور به وجود آورده است.در این میان رویارویی با مدرنیته و شکلگیری لایهای سوم در هویت ایرانی در کنار لایههای باستانی و اسلامی چالش فکری مذکور را تشدید کرده است به گونهای که میتوان تحولات سیاسی اجتماعی معاصر در ایران را نتیجه نحوه تعامل یا تقابل و تعارض لایههای هویتی فوق دانست و از همین منظر بزرگترین تحول سیاسی معاصر ایارن یعنی انقلاب اسلامی را نیز مورد مطالعه قرار داد.این مقاله با چنین نگرشی به دنبال مطالعه هویت در ایرن در یکصد ساله اخیر میباشد.
خلاصه ماشینی:
"در این میان رویارویی با مدرنیته و شکلگیری لایهای سوم در هویت ایرانی در کنار لایههای باستانی و اسلامی چالش فکری مذکور را تشدید کرده است به گونهای که میتوان تحولات سیاسی اجتماعی معاصر در ایران را نتیجه نحوه تعامل یا تقابل و تعارض لایههای هویتی فوق دانست و از همین منظر بزرگترین تحول سیاسی معاصر ایارن یعنی انقلاب اسلامی را نیز مورد مطالعه قرار داد.
با عزل رضا شاه از سلطنت در سال 0231 و تبعید وی از کشور،دستجات مختلف فکری و فرهنگی به دلیل خلاء ناشی از حذف یک دیکتاتور مستبد،در ایران به وجود آمدند که یکی از این جریانهای فکری و هویت بخش در پی احیای مظاهر مذهبی در کشور بود که در آن ایدئولوژی باستان گرا و ضد مذهب پهلوی به مبارزه فرا خوانده شد و به عنوان حاکمیت هویت بیگانه،غیر خودی و غربگرا مردود دانسته شد که در نهایت این مبارزه به شکلگیری انقلاب اسلامی و تأسیس یک نظام سیاسی جدید با عنوان«جمهوری اسلامی»به جای نظام سلطنتی منجر شد.
به این ترتیب گفتمان مشروعه طلبی پس از مواجه شدن با فراز و نشیبهای بسیار و پس از گذشست 26 سال از طرح آن توسط شیخ فضل الله نوری،با رهبری امام خمینی(ره)مبارزهای همه جانبه را با ایدئولوژی پهلوی-که خود را سمبل و تلفیقی از دو گفتمان باستانگرایی و غربگرایی می- دانست-شروع کرد و با بسیج«ملت مسلمان»با شعارهای اسلامی و ملی و با روشهای غیر خشونت آمیز ساختار سیاسی سلطنتی را منقرض کرد و ساختار سیاسی جدیدی را تحت عنوان«جمهوری اسلامی ایران»بنا نهاد که به نوعی هرکدام از لایههای سهگانه مذکور در یکی از کلمات ساختار جدید به چشم میخورد."