چکیده:
اهمیت در حوادث حضور دارند و اغلب نقش انگیزاننده حوادث و جنگها را دارند و این نکتهای است که بسیاری از صاحبنظران با آن موافقند. و همین عامل باعث میشود که در مواردی نیز هومر زنان را مورد طعن و علامت قرار میدهد و با لحنی تلختر و گزایندهتر دربارهء آنان سخن بگوید. حضور زنانی مثل سودابه،منیژه،رودابه،فرنگیس،گردآفرید و... در شاهنامه،لطافت،احساس،روح و عشق به حوادث شاهنامه بخشیده است و فردوسی در اکثر داستانها آنها را با مقامی ارجمند و والا و سیمای دلپسند نمایانده است. وطنپرستی،آزادگی،شجاعت،خردمندی،مناعت،متانت،پاکی و کلا شخصیت انسانی،آراستگی ظاهر و اخلاق نیکوی آنها صفاتی هستند که آنها را برتر از زنان حماسههای دیگر جهان نمایانده است. البته گاهی نیز نابکاری و هوسرانیهای زنان معدودی مثل سودابه نتایج شومی به بار آورده و باعث شده که آن فرد مورد سرزنش و مذمت قرار گیرد.لذا نمیتوان اینرا حکم کلی دانست و شاهنامه را کتابی ضد زن نامید. مقایسه زنان برتر دو حماسهء بزرگ ایرانی این نکته را برای ما روشن میکند که حمیت،نجابت،وفاداری،فرزنددوستی،وقار زنان و...در شاهنامه آنان را از همه زنان دیگر حماسهها چهرهای برجستهتر و انسانیتر بخشیده و زن مثل دیگر مظاهر انسانی آن کتاب والایی و کمال دارد.در حالی که در آثار هومر علی رغم نظر موافقی که هومر درباره زن دارد و او را همگام با مردان میشمارد،مهربانی،زیبایی و شکیبایی آنها را میستاید اما در واقع در ایلیاد،بویژه در ادیسه زنان با سیمای پریدهرنگ و کم
خلاصه ماشینی:
"گزایندهتر و تلختر سخنی که در شاهنامه در حق زن آمده است در (1)-برگهایی در آغوش باد-دکتر غلامحسین یوسفی-انتشارات توس-6531-ص 31 داستان سیاوش و سودابه است: چو این داستان سربسر بشنوی به آید ترا گر به زن نگروی به گیتی بجز پارسا زن مجوی زن بدکنش خواری آرد به روی 1 این ابیات،نتیجه نابکاریها و هوسرانیهای سودابه که از نهاد پلید او سرچشمه گرفته است و البته لازم به ذکر است که در شاهنامه به مواردی بر میخوریم که گاه زنی بیگانه،یعنی غیر ایرانی مرتکب اعمالی میشود که نتیجه شومی را بار آورده و داستان ایجاب میکند که آن فرد مورد سرزنش و مذمت قرار گیرد و لذا نمیتوان اینرا حکم کلی دانست و شاهنامه را کتابی ضد زن نامید،زیرا بسا که در شاهنامه بزرگان،شاهان و سرداران مشهور در داستان از زبان دشمنان یا مخالفان مورد انتقاد و نکوهش قرار میگیرند.
1 سیمای زن در ایلیاد و ادیسهء هومر: اگرچه زنان در حماسههای بزرگ جهان نقش بنیادین دارند،اما در واقع در ایلیاد هومر،سیمای زن پریدهرنگ و کماهمیت است،زن در ایلیاد ،آتش فاجعه را برمیافروزد و خود کنار مینشیند،از جملهء این زنان هلن است که زیبایی شوم او جنگها میآفریند و بسیاری را به کشتن میدهد،او زن منلاس یونانی است که خانه و شوهر خود را ترک میگوید و به همراه پاریس،روانه شهر تروا میشود،یونانیان برای گرفتن انتقام منلاس و رفع توهینی که به سرزمین آنها شده به تروا لشکر میکشند،با مطالعه این داستان در کتاب ایلیاد هومر،ناخودآگاه به یاد سودابه میافتیم که برانگیزنده جنگ بین ایران و توران است،به سبب هوسرانی او سیاوش از ماندن در قصر پدر بیزار شد و برای رفع اتهام داوطلب جنگ با افراسیاب شد و ناگریز شد که به توران زمین پناهنده شود و آنگاه جان از کف بدهد و جنگ بزرگ ایران و توران درگیرد."