خلاصه ماشینی:
"اگر این قول را بهنحوی اندک متفاوت بیان کنیم،در حکم این است که بگوییم هر مسلمانیضرورتا مؤمن است زیرا خود مفهوم مسلمان مفهوم ایمان را در برمیگیرد،هیچ کس نمیتواند بدون«ایمان آوردن»مسلمان باشد.
سوال دیگر این است که آیا ایمان با اسلام یکی است؟!آسانترینپاسخ به این سؤال این است که بگوییم این دو به لحاظ مفهومی-یا بهعنوان امری مربوط به زبان-چیزهایی متفاوتند لکن مصداقا یک چیزمیشوند به عبارت دیگر،دقیقا یک چیز نیستند لکن آنچنان از یکدیگرتفکیکناپذیرند،یعنی چنان وحدت کاملی دارند،که هیچ یک از آنها بدوندیگری نمیتواند وجود داشته باشد.
مرجئه و مسئله ایمان مرجئه،بر خلاف خوارج،که تکفیر را بدون قائل شدن به تفاوتی اعمالمیگردند،موضوع عدم تعهد،یعنی«تعلیق حکم»،را در باب این سؤال که (به تصویر صفحه مراجعه شود)آیا فردی خاص مؤمن-مسلمان است یا کافر اتخاذ کردند.
و با این همه مطلب نیز روشن است که آنان در باب ایمان استنباط خاصخودشان را داشتند بدین نحو که اساسا[آن را]با معرفت یکی میدانستند.
صل دهم-اگر خدا بخواهد،مؤمنم مسئلهای که در فصل حاضر مورد بحث قرار گرفته است از لحاظ فنیبه عنوان مسئله استثناء در ایمان شناخته میشود.
خاستگاه مسئله: از میان همه اصول عمدهای که قویا مورد تأیید معتزله بود،دو اصل ازلحاظ تأثیری که بر مفهوم ایمان داشتند شایسته توجه خاصاند اصلنخست،اصل اختصاصی معتزله در باب عدالت الهی است.
در چنین اوضاع و احوالیآسان است که بفهمیم چگونه این مسئله پدیدار میشود که آیا خدا ایمانو کفر را در انسان خلق میکند یا اینکه آنها کاملا مربوط به مسئولیت انسانند."