چکیده:
«کعبه»با همهی رمز و رازش در سینه اشعار شعرای ادب فارسی یکی از والاترین جلوههای هنری،خلاقیتهای ذهنی و دیدنیترین تابلوهای اندیشه و احساس این نقشبندان سخن است.و «دیوان»و«تحفه العراقین»خاقانی نیز آینهای تمامنما از اعتقادات و باورهای مذهبی او در مورد کعبه میباشد.او کوشیده است تا نماهای رنگارنگ و متنوع و زیبای کعبه را آنچنانکه هست با همهی جزئیات آن به یاری اندیشه و هوش سرشار و احساس درونی خود و نیز به مدد نبوغ شاعرانه آشکار سازد.تعابیر او در پرمایگی و پروردگی به کمال رسیده است.و به این ترتیب وی در آثار فوق زیباترین و شیواترین ستایشها را از کعبه به نظم کشیده است.به جرأت میتوان گفت که ادب فارسی،کعبه،در آینهء شعر هیچ شاعری به اندازهء شعر خاقانی جلوه و زیبایی ندارد.
خلاصه ماشینی:
"(تحفه العراقین531/) خاقانی که شاعری بسیار حساس و دارای روحی لطیف است نمیتواند در برابر بی تابیها و کشمکشهای درونی خود تاب آورد لذا تصمیم میگیرد که به زیارت کعبه رود اما به دلیل وابستگی شدید خانوادهاش به او و نیز به خاطر اندوه والدین از این سفر باز میماند و در نهایت غم و اندوه خطاب به کعبه میگوید: امسال عزیمت تو میداشت لیک اندوه والدینش نگذاشت چون بر دل والدین گره دید بار املش گشاده به دید افکند رضای این و آنش بر پای دو کندهی گرانش شد دست قضاش میخ دامن شد بند قدر طناب گردن نه هیچ دل وداع بودش نه برگ«من استطاع»بودش مانند زمین ز من فروماند در جیفه گه عفن فروماند در گریه به خنده میسراید کز مرد ز من سفر کی آید (تحفه العراقین631/-531) در اهمیت کعبه همین بس که شاعر توانای شروان آنرا موجب آرامش و قرار عالم و اساس هستی میشمرد و به اعتقاد دیرینهای که محل کعبه را ما در کرهی زمین می دانند نظر دارد و میگوید: در جمله قرار عالم از توست اجزای زمین فراهم از توست گر نقل کنی ز منزل خاک از هم بشود مفاصل خاک سنگ تو اساس هشت مأوی است چاه تو پناه هفت دریاست سنگ تو ز صد هزار کان به جسم تو ز صد هزار جان به چون از تو حیات خلق دانم حاشا که را جماد خوانم..."