چکیده:
در دستور زبان فارسی بحث ممیزها از اهمیت خاصی برخوردار است که در بررسی آثار نویسندگان معاصر به آنها کمتر توجه شده است.محمود دولتآبادی در نوشتههای خود،از جنبههای مختلف مثل کاربرد مصادر مرکب،ترکیبات وصفی و اضافی و پاردوکسها و بکارگیری پارهای واژههای خاص و بویژه ممیزها،نوآوریهایی دارد که در این مقاله ضمن اشاره به بسیاری از ویژگیهای سبکی وی،به کاربرد ممیزهای خاص او توجه شده است.
خلاصه ماشینی:
"محمود دولتآبادی در نوشتههای خود،از جنبههای مختلف مثل کاربرد مصادر مرکب،ترکیبات وصفی و اضافی و پاردوکسها و بکارگیری پارهای واژههای خاص و بویژه ممیزها،نوآوریهایی دارد که در این مقاله ضمن اشاره به بسیاری از ویژگیهای سبکی وی،به کاربرد ممیزهای خاص او توجه شده است.
نگارنده در این نوشته،قصد دارد که با ارائهء نمونههایی از ویژگیهای نوشتاری دولتآبادی که به تقویت شاخص بودن وی در حوزهء داستاننویسی و نویسندگی انجامیده است،ذهن خواننده کنجکاو را تحریک کند به کند و کاو در سبک نویسنده(ساختار سبک)و توجه به کاربرد مصادر خاص،واژههای عامیانه،محیط صفات و مضاف الیههای ویژه،توصیفات و تشبیهات بکر،اصطلاحات عامیانه،محیط پرورشی کاراکترها و نحوهء برخورد آنان با حوادث زندگی روستایی و بیابانی،طنزها، اهانتها،ریشخندها،دشنامها،باورها و دهها مورد دیگر که هرکدام یک شیفتهء فولکلور را میتواند روزها و ماهها به خود مشغول دارد و با جمعآوری آنها،فرهنگ غنی تودههای مردم را از ایستایی و مرگ نجات دهد.
(کلیدر،4132) خندهبار:دیگر چه میکرد با دلسوزی راست و دروغ این و آن و با چشمهای خندهبار دشمنان؟ (همان،8971 و 6391) دلسپار:خوی به قدرت و دلسپاری به قدرت و باور داشت اینکه قدرتی از آن تو است...
(جای خالی سلوچ،16) گفتیم که دولتآبادی به حیوانات بیابان توجه خاصی دارد و در تشبیه،وجه شبههای برجستهء آنها را مطرح میکند: گرگ،بخصوص مادهگرگ،با تمام ویژگیهایش در تشبیهات وی،اغلب دیده می-شود؛ اعم از:نگاه گرگ،یالقوز بودن گرگ،به دام افتاد،نالیدنش سر زا،رنگش،حرصش، تنهایی،چابکی،زوزه و...
(همان،761) لازم به ذکر است این مطلب،در مورد توصیف رنگها نیز مصداق پیدا میکند: رنگ رخش دیگر به خاک شورهزار بدل شده بود.
(جای خالی سلوچ،123) موج موج،دلهره:دلهره،موج موج دلهره: (همان،062 و کلیدر،3491) نیماشک،آب قنات:او،حتی نیماشک،آب قنات نخریده بود."