چکیده:
نوشتار حاضر مروری بر وضعیت احزاب مهم حاضر در سیستم فعلی حزبی روسیه، جایگاه آنها در ساختار سیاسی روسیه در دههء 07(09 م)با پویایی نسبی احزاب در فرایندهای سیاسی و مشارکت نظری و عملی آنها در حوزههای مختلف از جمله در حوزهء سیاست خارجی است.همچنین،تأثیر متقابل تأکید دولت بر استمرار ویژگی مهم فرهنگ سیاسی سنتی روسیه مبنی بر ضرورت وجود دولت قدرتمند از یک سو و عدم نهادینه شدن روندها و نهادهای مدنی از جمله احزاب از سوی دیگر به عنوان دو عامل ناکارآمدی سیستم حزبی فعلی بطور کلی و عدم توانایی احزاب در اعمال تأثیر مؤثر بر فرایند سیاست گذاری خارجی به طور خاص مورد توجه قرار گرفته شده است.
خلاصه ماشینی:
"از یک سو و ظهور حزب متحد روسیه در این عرصه با در اختیار داشتن اکثریت دوما(با
حزب روسیهء متحد است و احزاب دیگر حاضر در این نهاد به نحوی ضعیف هستند که در
حزب روسیهء متحد حزبی میانهرو و مهمترین حامی پوتین در دوما است.
م)دوما این حزب توانست با کسب 73 درصد آراء 222 کرسی را در اختیار بگیرد و پس ائتلاف با برخی نمایندگان احزاب مردم،اتحاد نیروهای
وجود در مواردی اختلافاتی نیز بین برخی اعضاء این حزب و پوتین بروز کرده است.
در برابر حزب روسیهء متحد انجام شده،اما نمایندگان این جناح خود نیز به خوبی بر
مختلف با هدف تقسیم آراء احزاب مخالف دولت به ویژه حزب کمونیست و تضعیف آنها
یکهتازی حزب طرفدار پوتین در این نهاد به نحو قابل ملاحظهای کاهش داده است.
شخصیت بینالمللی روسیه مهمترین اصول این حزب در سیاست خارجی است44.
بطور کلی تا قبل از حوادث 02 شهریور(11 سپتامبر)گفتمان دولت و احزاب چپ(به ویژه حزب کمونیست)و احزاب ناسیونالیست(میهن تمام روسیه)در حوزهء سیاست
تنها با هدف تقسیم آراء احزاب دیگر(به ویژه حزب کمونیست)ایجاد شده است.
همین لحاظ این حزب را میتوان از جمله احزاب تابعهء قدرت در سیستم فعلی حزبی
از جمله رگوزین تأیید نشد و آنها حمایت خود را از پوتین در این انتخابات اعلام کردند.
منطق این احزاب بر این اساس است که روسیه با توجه به ضعف و پسرفتهای پس از شوروی،اساسا
مواضع حزب میهن-تمام روسیه در سیاست خارجی تا حدود زیادی متأثر از نقش برتر
حقوقی لازم برای ایفای نقش خود و به چالش کشیدن خودمداریهای احتمالی دولت در حوزهء سیاست خارجی است."