چکیده:
چسبندگی سود تقسیمی در بلندمدت کمتر است و این مطابق نظریه فاما و بابی یاک است ولی در حالت کاهش سود،این تئوری مصداق ندارد.میتوان چنین نتیجهگیری کرد که مدیران تمایل چندان زیادی برای کم کردن سود تقسیمی در مقایسه با علاقهای که به افزایش آن دارند،از خود نشان نمیدهند. سیاست تقسیم سود شرکتها مدتها مسأله دانشمندان رشته مالی بوده است.در این تحقیق سعی شده مدل تقسیم سود در مورد شرکتهای فعال در بورس اوراق بهادار تهران در سالهای 1381-1373 به آزمون گذاشته شود. بر مبنای نتایج بدست آمده شرکتهای ایرانی بطور متوسط 68%عایدی خود را تقسیم میکنند و در این بین صنعت رادیو و تلویزیون در مقایسه با سایر صنایع،نسبت بیشتری از سود خود را در بلندمدت تقسیم میکند. مدل ساده لینتنر در مورد 165 شرکت از مجموعه 212 شرکت مورد مطالعه صدق میکند.و میتواند مبنای خوبی برای پیشبینی سود تقسیمی در ایران باشد.بررسی «سرعت تعدیل سود تقسیمی»در این شرکتها اختلاف معناداری را بین صنایع مختلف نشان نمیدهد.بالا بودن این نسبت در بورس تهران بیانگر این مطلب است که مدیران مقدار سود تقسیمی را با شدتی بیشتر از تغییرات عایدی هر سهم تغییر میدهند.در ضمن رابطه معنیداری بین رشد بارده شرکتها و سرعت تعدیل سود تقسیمی بدست نیامد. در مورد مدل پیشرفته اینتنر به علت قلت اطلاعات برای تکنیکهای آماری نظیر سریهای زمانی،نمیتوان اظهار نظر نمود. سایر نتایج بدست آمده حاکی از آن است که تغییرات سود تقسیمی در دو سال قبل و سال قبل بر تغییرات سود تقسیمی در سال جاری مؤثر هستند.این تاثیر در حالت افزایشی شدیدتر است.بررسی این نسبتها نشان میدهد که در حالت افزایش سود،
خلاصه ماشینی:
"به عبارت دیگر میتوان گفت که شرکت با همان نسبت که E افزایش یافته است D را نیز افزایش داده و اگر P معادل 0 باشد یعنی شرکت همان میزان سال پیش را توزیع کرده است و سیاست شرکت پرداخت مقدار ثابت سود میباشد،یعنی بدون توجه به تغییرات عایدی سالانه مقدار ثابت را توزیع میکند.
در این مدل سود سهام پرداختی برحسب متوسط وزنی عایدات گذشته توضیح داده میشود و در آن لینتنر اشاره میکند که احتمال یک افزایش در نسبت تقسیم سود سهام پرداخی وقتی که عایدات جاری شرکت افزایش یافته باشد،بیشتر از زمانی است که عایدات سال گذشته افزایش داشته باشد.
فاما و بابی یاک به دنبال تخمین نسبت مورد نظر و نرخ تعدیل برای هر شرکت بودند و به این نتیجه رسیدند که تقریبا نیمی از عایدات شرکتها به صورت سود بین سهامداران تسهیم میشود و شرکتها سعی میکنند که در هر سال برای رسیدن به نسبت پرداخت سود سهام 05%گامهایی بردارند.
فرضیات اول تا چهارم مربوط به مدل لینتنر است که البته سنجش رابطه بین سرعت تعدیل سود تقسیمی با رشد بازده در کار لنینتر توسط محقق اضافه شده است و فرضیه پنجم جهت آزمون نتایج مطالعات فاما و بابی یاک در بورس ایران میباشد.
5-همانطور که نتایج فرضیه دوم نشان میدهد سرعت تعدیل سود تقسیمی در صنایع مختلف یکسان است یعنی ملاحظات مربوط به صنعت خاص و یا فرصتهای موجود در صنایع مختلف و رکورد یا رونق صنایع باعث نمیشود تا مدیران شرکتهای مذکور نسبت به تغییرات عایدی سهم حساسیتهای متفاوتی نشان دهند."