چکیده:
آقای متقی معتقدند اسلامستیزی در اروپا به صورت تدریجی در حال تبدیل به یکگفتمان ایدئولوژیک است و این گفتمان با هراس بنیادین غرب ازاسلام سیاسی شعلهورترمیشود. آنها اسلامگرایی را به عنوان یک جنبش ضداروپایی و ضدغربی میدانند و حوزهقدرت در غرب، در صدد کنترل آن است. ستیز غرب با اسلام در قالب بیگانهستیزی توجیهمیشود و غربیها پس از تقسیم اسلام به چهار گروه، اسلام سیاسی راکه در صدد نفی غرباست ستیزهجو میدانند و در برابر آن میایستند.
خلاصه ماشینی:
مقالات هراس بنیادین گفتوگو با: ابراهیم متقی شهروند، ش 42، 25/1/87 آقای متقی معتقدند اسلامستیزی در اروپا به صورت تدریجی در حال تبدیل به یکگفتمان ایدئولوژیک است و این گفتمان با هراس بنیادین غرب ازاسلام سیاسی شعلهورترمیشود.
از سوی دیگر آنچه را که به عنوان اسلامگرایی مطرحمیشود، نماد نوعی بنیادگرایی میداندو از سال 1989 م تا به امروز یعنی در حدود 19 سال، ماسه بار در معرض بحرانهای ناشی از اسلامستیزی قرار گرفتیم که شامل موضوع سلمان رشدی، موضوع دانمارک و هلند که این را باید انعکاس فضای اجتماعی، سیاسی و فرهنگیاروپا دانست.
وقتی کهنظامهای سکولاریستی با نظامهای لیبرالیستی پیوند میخورند، یک نوع تساهل و تسامح درفرهنگ اجتماعی نیز شکل میگیرد و آزادی مذهب مورد پذیرش قرار میگیرد، به نظر شما بین اینفرآیند و همچنین روندهایی که اخیرا در اروپا به وجود آمده، یک نوع تعارض و تضاد وجود ندارد؟ اروپاییها امروز خود را در فضای یک شبح و کابوسی به نام اصولگرایی اسلام میبینند واز همه مهمتر اینکه رشد مذهب، اسلام و اسلامگرایی در اروپا به ویژه کشورهایی مثلفرانسه، آلمان و ایتالیا طی سه دهه گذشته بینهایت افزایش پیدا کرده، به این ترتیب جامعهغربی که ماهیت غیردینی دارد نمیتواند در برنامهریزی سیاسی خود به گونهای عمل کند کهفضای لازم را برای رشد گروههای اسلامی فراهم کند.
اگرچه گفتوگو میاناسلام و غرب انجام میگیرد، ولی این گفتوگوها نتوانسته بر هنجارهای اجتماعی تاثیری بهجا بگذارد معتدلترین نظریهپردازان اسلامشناسی غربی هم بر این موضع تاکید دارند که بههر میزان فضای گفتمان در یک حوزه هویتی رادیکالتر شود، تاثیرات و پیامدهای خود را درحوزه دیگر به جا خواهد گذاشت.