چکیده:
بینش،و معرفت عمیق اسلامی مجهز کند،تا هرچه بیشتر و بهتر،جایگاه"هنر"و "هنرمند"و"فرهنگ"در جامعه تبیین شود. کسانی که از نزدیک با شیوههای پژوهشی،هنری"کلهر"آشنایند میدانند که او در مسائل تاریخی جدا از داشتن دید و درکی عمیق و روشن،تا چه پایه کنجکاو،باریکبین و موشکاف است.دقت وی،خاصه در مقولات تاریخی،فرهنگی،از چنان حساسیت و وسواس ویژهای نشان دارد که امروز،سلامت جسمانی او را تا مرز خطر پیش برده است. بر این هم اضافه کنیم که،شجاعت وی،در عرصه بازگویی و ارائهء یافتههای جدید تاریخی، فرهنگی مثالزدنی است. "مهدی کلهر"امروز پس از سالها و مدیریت در عرصههای متنوع فکری و فرهنگی و در حالی که در کارنامهء هنری خود،تجربه چند کار کوتاه و بلند سینمائی و تلویزیونی را ثبت کرده است،عهدهدار کار عظیمی شده است که در صورت تلفیق در آن و ارائه مطلوب فرم و محتوا،و بیان تصویری مناسب،یقینا یکی از طولانیترین و ماندگارترین کارهای او در زمینه ساخت مستند تاریخی خواهد بود.برای همکار خوبمان "کلهر"از خداوند آرزوی سلامت و توفیق میکنیم و حاصل گفتگوی کوتاهمان را در سالگرد حماسهء خرداد خونین 42،پیش روی خوانندگان"یاد"قرار میدهیم: یاد:با سپاس از فرصتی که در اختیار ما گذاشتهاند.از آنجا که سریال 15 خرداد،عمدتا کاری مستند-تاریخی است،لطفا درباره کارها و تجربیات قبلیتان در زمینه مستندسازی تاریخی توضیح دهید. خبر شدیم که دوست و همکار فرزانه و هنرمندمان،«مهدی کلهر»سرپرست بخش فرهنگی«یاد»،در تدارک ساخت مجموعهای از قیام پانزده خرداد است،به همین مناسبت،گفتگویی داشتیم در چند و چون این کار سترگ،که دریغ بود خوانندگان گرامی«یاد»از آن بیخبر بمانند. «مهدی کلهر»خود از نسل جوانان حماسهساز پانزده خرداد است.نسلی که تمامی لحظات پرتب و تاب آن روزگار فضیلتکش را تا پیروزی انقلاب اسلامی شاهد بوده و تجربه کرده است.نام او گرچه برای اهل قلم و هنر این سرزمین ناشناخته نیست،و نسلی از هنرمندان متعهد و جوان کشورمان،با بیان و قلم او آشنا،و از او تعلیم و تاثیر پذیرفته است،با این همه،دریغ است که بیاشاره به برخی از خصوصیات فکری،و نیز حضور پر تاثیر و شایستهاش در سالهای آغازین انقلاب،به آسانی درگذریم. یقینا هنرمندان کشورمان به یاد دارند که پس از پیروزی انقلاب اسلامی،در فضای بحرانزده و تبآلوده و پرتردیدی که سایه بر"هنر"و خاصه"موسیقی"انداخته بود"،در فصل یتیمی"هنر"و بلاتکلیفی"هنرمندان"او یکی از شجاعترین چهرههایی بود که بیپروای"نام"و"نان"و بازیهای متداول سیاسی آن روزگار با دید و درکی درست،دقیق و دورنگر،در پی ترسیم خطوط اصلی و اساسی"هنر"و"فرهنگ"این دیار بود،و در شرایطی که احتیاط هرچه بیشتر،شرط عقل شمرده میشد،و کارها،خاصه در مسائل هنری،بیشتر بر مدار محافظهکاری یا مقدسنمایی میچرخید،و معیار داوری و نقد و نظر در اموری از این دست را،پیش از هرچیز"احساس مذهبی خام"و"مقدس مآبی"تعیین میکرد تا شناخت درست،کارشناسانه و آگاهانه از مکتب و مقولات فرهنگی-هنری، "او"بر سر اصالتها پای فشرد تا آن احساس خام و مقدس مذهبی را،به چراغ شناخت و
خلاصه ماشینی:
"به تفنگ فتیلهای بنظر حقارت مینگریستند و استعمال آنرا منافی جوانمبردی و شجاعت میپنداشتند اما بعضی از آنها بدون اینکه از اسلحه قدیمی دست برداشته باشند تفنگ هم بدوش میانداختند افراد قزلباش سر آزاد و تقریبا مستقل بودند و تا موقعی که حقوقشان از طرف رؤسا مرتبا پرداخته میشد سر خدمت حاضر بودند،ولی بمیل خود میتوانستند از خدمت کنارهگیری نمایند31ارتش صفویه قسمتهای دیگر مانند گارد سلطنتی،توپخانه و نسقچیلر هم داشت اما نکته قابل ذکر همان بود که مهمترین و اصیلترین بخش از ارتش یعنی قزلباشها که حتی بعد از حکومت صفویه یعنی در دوره افشاریه و زندیه و قاجاریه نیز نقشهای اساسی در نیروهای نظامی و تصمیمگیریها داشتند به لحاظ فرهنگی نتوانسته بودند باورهای خود را با سلاح جدید و کاربرد آن تطبیق داده و بقول معروف با آن کنار بیایند و در آن زمان اگر صنعتگر ایرانی میتوانست یا میخواست در جهت رشد و توسعه و تکامل سلاح آتشین بکوشد با تشویق و استقبال برجستهترین و اصیلترین بخش از نیروهای نظامی روبرو که نمیشد هیچ بلکه مورد تمسخر یا بیمهری نیز قرار میگرفت و این در شرایطی بود که مردم و شاید بخش مهمی از نیروهای حکومتی در آرزوی دفاع از استقلال کشور خود میسوختند."