خلاصه ماشینی:
"● بر چه اساسی طرحهای جنگیاش را اینگونه ارزیابی میکنید؟ هنگامی که اسرائیل جنوب لبنان را اشغال کرد، در برابر آنها عملیاتهای بزرگی نمیشد، و آنچه انجام میشد قابل قبول بود؛ مانند جنگ جاده خلده ــ صور؛ وی در این جنگ روشی را انتخاب کرد که به روش هوشیمینه، رهبر ویتنامیها، معروف بود.
مداخلۀ فلسطینیها به نفع جنبش امل بود؛ چراکه سازمان آزادیبخش حضور خود در لبنان را عامل توازن در میان قبایل و طوایف لبنانی ارزیابی میکرد و این تدبیری بود که آنها میخواستند پیش از برگزاری کنفرانس مادرید به عنوان یکی از برگهای برنده در اختیار داشته باشند.
جنگ درمیگیرد ● آیا درخواست رهبری در تونس را پاسخ دادید؟ با عماد مغنیه که رهبری گروههای حزبالله را بر عهده داشت، در آن دوره ملاقات کردم (همان روزها رزمندگان مقاومت فلسطینی در بیتالمقدس عملیاتی انجام داده بودند) او به من روکرد و گفت: از شما میخواهم تمام تلاش و کارتان را بر اینگونه عملیاتها متمرکز کنید و ما را به حال خود بگذارید.
● در سال 2002 آریل شارون، نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی، مئیر دگان را به ریاست موساد انتخاب نمود و مأموریتهای مهمی را به او محول کرد که همۀ آنها باید اجرا میشدند و در آن میان خلاص شدن از دست عماد مغنیه هم قرار داشت؛ این هدفی نبود که چندان سری باشد.
ژنرال بیدرجه ● موفقیت موساد در عملیات ترور شخصی مانند عماد مغنیه نشان میدهد که اسرائیل توانسته است در شبکۀ اطلاعاتی حزبالله نفوذ کند؟ بهرغم آنکه به این امر ایمان دارم که هیچ کس در دنیا از حادثه در امان نیست، بر این باورم که ایجاد شکاف در تشکیلات اطلاعاتی حزبالله بسیار بعید است."