خلاصه ماشینی:
"نویسنده«تعهدات»اساسی جنبش مذکور را-چه از منظر اجتماعی جنبش و چه از بعد فکری معرفتی آن-در ابتدا تبیین موقعیت فرودست گره پایه خود»ص 61 مقدمه،یعنی زنان و سپس توضیح علل و عوامل مؤثر در ایجاد این وضعیت دانسته،براین باور است که جنبش باید بتواند تصویری از جامعه مطلوب زنان-منظور جامعهای که زنان در آن از موقعیت مناسبی برخوردارند -ارائه دهد،مجموعه مطالباتی را برای رسیدن به این هدف در دستور کار خود بگذارد و سرانجام با تعیین راهبرد عملیاتی به سازماندهی و بسیج منابع بپردازد و در نهایت روشهای مقتضی برای رسیدن به آن اهداف را در اختیار پیروان خود قرار دهد،ص 61 مقدمه.
بههمین منظور و باتوجه به نقش این دگرگونیها و رندها،خانم مشیرزاده به طراحی و ارائه مدل نظری مورد استفاده در کتاب خود میپردازد:تعامل میان گفتار تجدد به همراه ساختار اقتصادی،اجتماعی خود یعنی سرمایهداری و دولت لیبرال به عنوان نمود سیاسی اصلی چنین جامهای زمینه را برای شکل گرفتن جنبش زنان آماده ساختند.
نویسنده در این زمینه بر اهمیت«پسا تجددگرایی به عنوان یک گفتار انتقادی»ص 883، همراه با ظهور جامعه پسا صنعتی و افول تدریجی دولت رفاهی تأکید میکند و معتقد است که این تحولات اگرچه موجب مواجهه زنان با امکانات جدید شد و تبعیضها را به نفع آنان کاهش داده بعضا شکافهای موجود در جامعه،موجبات جدایی در صفوف جنبش زنان به عوض نزدیکتر کردن آنان را فراهم کرد.
در ادامه فصل نویسنده به آمیزش اهداف زیست-محیطی و فمینیسم در قالب اکوفمینیسم نیز میپردازد و اشاره میکند که یکی از محورهای اصلی طرفداران این جنبش در توجیه علاقه خود به مسائل زیست محیطی این است که اساسا زنان بیشتر از مردان از آلودگی محیط زیست ضرر میبینند و بنابراین مسأله زیست محیطی اساسا مسألهای جنسیتی است."