چکیده:
اقتصاد آمریکا کمک فوقالعادهای به اقتصاد و تجارت جهانی میکند. بازار آمریکا به عنوان آخرین خریدار باقیمانده، مازاد تولید جهانی را به خود
جذب میکند و در این راه، منافع و ثروت ملی فدا میشود. منفی شدن روزافزون تراز تجاری ایالات متحده، شاهد این مدعاست و علت اصلی آن
شرکتهای چند ملیتی آمریکایی هستند که برای استفاده از نیروی کار ارزان و بازارهای مصرف جدید، ظرفیتهای تولیدی صنعت آمریکا را به
کشورهای دیگر منتقل میکنند و در عین حال که از امکانات ملی ـ اعم از اعتبارات بانکی و معافیتهای مالیاتی ـ استفاده میکنند، از مزایای جهانی
سازی نیز منتفع میشوند. در مقابل، بازندگان این صحنه، مردم آمریکا هستند که باید شاهد دستمزدهای کمتر و بیکاری روزافزون خود باشند.
خلاصه ماشینی:
"منفی شدن روزافزون تراز تجاری ایالات متحده، شاهد این مدعاست و علت اصلی آن شرکتهای چند ملیتی آمریکایی هستند که برای استفاده از نیروی کار ارزان و بازارهای مصرف جدید، ظرفیتهای تولیدی صنعت آمریکا را به کشورهای دیگر منتقل میکنند و در عین حال که از امکانات ملی ـ اعم از اعتبارات بانکی و معافیتهای مالیاتی ـ استفاده میکنند، از مزایای جهانی سازی نیز منتفع میشوند.
در اینجا باید به چند سؤال کلیدی پاسخ داده شود: اگر شرکتهای آمریکایی در کارخانههایی در سراسر جهان و اغلب با مشارکت رقبای خود، به تولید میپردازند، پس به واقع چه چیزی «آمریکایی» است؟ درست است که تجارت آزاد خوب است، اما به طور دقیق باید مشخص شود: «خوب برای چه کسی؟» وقتی کلینتون در دوران ریاست جمهوری خود، برای بستن قراردادهای بیشتر فروش هواپیمای بوئینگ فعالیت میکرد، در واقع از منافع میتسوبیشی، کاوازاکی و فوجی، غولهای ژاپنی که بخش قابل توجهی از هواپیمای بوئینگ را تولید میکنند نیز حمایت میکرد.
جنرال الکتریک، آیبیام، کاترپیلار و ایتیاندتی برای موفقیت در رقابت جهانی برای فروش، به وامهای ارزان قیمتی که توسط مالیاتدهندگان آمریکایی تأمین میشود، نیاز دارند و هرگز تمایل ندارند با بررسیهای تنگنظرانه درباره این که محصولاتشان کجا ساخته شده است، برایشان مانعتراشی شود؛ اما حقیقت این است که اگر شرکتهای چند ملیتی تصمیم بگیرند «صادرات» خود را در کشورهای دیگری تولید کنند، چه دلیلی دارد مالیاتدهندگان آمریکایی به آنان کمک کنند؟ از نقطه نظر شرکتهای چند ملیتی آمریکا، کسری تراز تجاری کشور هیچ اهمیتی ندارد."