چکیده:
نوشتار حاضر،کنکاشی است دربارهء هویتبخشی به بافتهای مسکونی،لذا پس از تفحصی در ضرورت طرح مسئلهء هویت در این بافتها،با دیدگاهی فرایندگرا و در قالب ساختاری دوبخشی،مشتمل برپایگاه نظری و راهکارهای عملی،به تشریح مسئله و ارائه راه حل برای آن میپردازد. پایگاه نظری این مقاله هویت را امری عجین با زندگی روزمرهء انسانها میداند که به واسطهء تشخیص در اثر انطباق یک عینیت با تصویر ذهنیاش دستیافتنی است و به ضرورت برقراری مستمر فرایند انطباق،پویاست. چنانچه تشخیص بنای احراز هویت قرار گیرد،ناگزیر باید در دو سطح تحقق یابد تا بتوان پدیدهای را هویتمند تلقی کرد:اولا لازم است پدیدهء مورد نظر از پدیدههای غیرهمسنخ با آن قابل بازشناسی باشد و ثانیا باید نسبت به پدیدههای همسنخ آن تشخص داشته باشد. بازشناسی و تشخص مباحث هستند که محورهای بخش راهکارهای عملی مقاله را تعریف میکنند.این راهکارها از یکطرف معطوف به تبیین اهداف و راهبردهای لازم در جهت بازشناسی یک محله به عنوان حوزهای قابل سکونتاند.و از این منظر،درهم تنیدگی، نفوذپذیری،خوانایی،آسایش،امنیت،آرامش،خودمانی بودن و دنجی محله را مدنظر قرار میدهند.از طرف دیگر به بیان مواردی میپردازند که موجبات تشخص محله را به عنوان بخشی از شهر،نسبت به سایر محلهها و درصد اجزای آن فراهم میآورند. در نهایت نوشتار حاضر مدعی است که بحران هویت معضلی حلناشدنی و فاجعهای علاجناپذیر نیست؛و هویتبخشی امری ممکن و نهچندان دشوار است.
خلاصه ماشینی:
"همگانی بودن خدمات اینگونه نهادها بهجای افزایش احساس مشارکت شهروندان،فاصلهء آنها از یکدیگر را بیشتر کرد این خطر وجود دارد که ما بهجای درنظر گرفتن تصویر ذهنی کاملی از پدیده در دام نوستالژی بیفتیم و صرفا تصویری را که از گذشتهء پدیده در ذهن داریم ملاک ارزیابی و مبنای دستگاه تشخیص هویت قرار دهیم،بدون توجه به این واقعیت که شاید آنچه دیروز هویتمند بود و توانایی برآوردن توقعات فرد و جمع را داشت،امروز قادر به پاسخگویی به نیازهای افراد نباشد.
اگر«چهار دیواری اختیاری»در تصویر ذهنی اکثر ما از خانه،کما کان پررنگترین طرحواره به شماره میآید، دلیلش دنجی آن است که فشارهای محیطی در پناه آن رنگ میبازند و امکان بازسازی روانی خود فراهم با سادهترین تدابیر طراحانه و مدیریتی که شاید در بسیاری موارد پیش پا افتاده به نظر رسند،میتوان بافتهای کنونی را واجد هویت یک محلهء مسکونی کرد و از بروز عوارض ناشی از بحران هویت در آنها جلوگیری به عمل آورد،یا این عوارض را کنترل و مرتفع کرد میگردد.
خطر اول محبوس شدن محلههای شهر در قالب گذشته یا وضع موجود است که با ماهیت پویای هویت در تعارض قرار میگیرد؛و خطر دوم توسل به تدابیر صرفا کالبدی برای تشخص بخشیدن به محلههاست،که در این صورت در تقابل با توقعات موضوعی از یک محلهء مسکونی به عنوان مکان زندگی کردن خواهد بود."