چکیده:
شهری خود حاصل همین تلاش انسان برای انطباق با محیط شهری است؛اما درعینحال مستلزم سرعت فعالیت و کاهش روابط اجتماعی است و در نهایت به مرگ حیات اجتماعی شهر میانجامد. ازآنجاکه یکی از مهمترین اهداف شهرسازی ایجاد محیطهای کالبدی متناسبی است که در آنها روابط اجتماعی مطلوب شکوفا گردند و مفاهیمی چون هویت و تعلق مکانی تقویت شوند،بایستی به راهکارهای مناسب برای نیل به اهداف مذکور اندیشید.راهکارهای طراحی شهری میتوانند در کاهش احساس و ادراک سرعت زندگی شهری و ضرباهنگ شهری مؤثر باشند و زمینههای تقویت روابط اجتماعی را فراهم سازند.با ساماندهی کالبدی میتوان از ادراک و سرعت زندگی شهری کاست و امکان بهرهمندی از آسایش توأم با آرامش را در شهر فراهم ساخت.بدینترتیب، میتوانیم با ابزارهایی که در مقام طراح شهری در اختیار داریم،امکان آن را فراهم سازیم که از مشکلات ادراکی در فضای شهر کاسته شود و محیط شهری به شکل ادراکی مطلوبی درآید. چنین مینماید که فرهنگ و روابط اجتماعی در شهرهای امروزی دگرگون شده،زندگی شهری ضرباهنگ تندتری یافته و روابط اجتماعی نیز سردتر از گذشته شدهاند. محققان،تغییرات اجتماعی و فرهنگی زندگی شهری را به عوامل مختلفی نسبت میدهند. برخی بر تغییرات رفتاری جامعه طی زمان تأکید میورزند و بروز نوعی فردگرایی را عامل این تغییرات میدانند؛و دستهای دیگر اندازه شهر را به لحاظ وسعت و جمعیت عامل اصلی مؤثر بر رفتار اجتماعی و فرهنگ و روابط مردم میشناسند.اما یکی از مطرحترین دیدگاهها در این زمینه نقش پدیده سرعت و ضرباهنگ زندگی شهری است. سرعت زندگی شهری و ضرباهنگ شهری ادراک ذهنی از سرعت گذر زمان است،و خود ناشی از ویژگیهای محیطی و خصوصیات فردی مردم است.عوامل غیرزمانی چندی در این ادراک ذهنی مؤثرند،که مهمترین آنها عبارتند از تعداد وقایعی که در یک واحد زمانی رخ میدهند،میزان پیچیدگی وقایع و در نتیجه مقدار فضای حافظه مورد نیاز برای ثبت آنها، تنوع وقایع،پیچیدگی ادراک واقعه،حالات احساسی و عاطفی درونی فرد نسبت به واقعه، بزرگی و شدت واقعه،و بالاخره میزان احساس اضطرار زمان. مطالعات نشان میدهند که ابعاد مفهومی مجزاکنندهء محیطهای دارای ضرباهنگ تند از محیطهای دارای ضرباهنگ کند،عبارتند از انگیزش-فعالیت،احساس-ارزیابی و بالاخره بالاسری هزینه زندگی.یکی از مهمترین جنبههایی که سرعت زندگی شهری بدان نسبت داده میشود اندازهء شهر است،به طوری که شهرهای بزرگ با سرعت و ضرباهنگ تند،و شهرهای کوچک با سرعت و ضرباهنگ کند ارزیابی میشوند. هرچند زندگی در شهرهای بزرگ عموما به لحاظ کیفیت زندگی مطلوبیت ندارد،اما توان انطباقپذیری انسان،این شرایط را برای وی تحملپذیر میسازد.این واقعیت که انسان میتواند محیطهایی را به وجود آورد و برای مدتی نیز با آن انطباق حاصل کند،به این معنی نیست که این محیطها ضرورتا محیطهای مطلوبی هستند.به عبارتی،ما با انطباقپذیری تدریجی،دچار خطای دریافت میگردیم و شرایطی را پذیرا میشویم که در درازمدت هم برای حیات طبیعی و هم برای حیات اجتماعی- فرهنگی ما نابودکننده است.شتابناکی زندگی
خلاصه ماشینی:
"در اینجا این پرسش مطرح میشود که:آیا رابطه روشنی میان اندازه شهر،و ادراک سرعت گذر زمان،و بالاخره فرهنگ شهری در روابط اجتماعی حاکم در آن وجود دارد؟ 3-سرعت زندگی شهری و ضرباهنگ شهری هرچند که فیزیک کلاسیک،زمان را پدیدهای ثابت میداند که با سرعتی یکنواخت در گذر است و مستقل از وقایع و حوادث به شکلی عینی قابل سنجش و اندازهگیری است،اما از نظر ادراک ذهنی،درک از زمان یکسان نیست و سرعت گذر زمان پدیدهای وابسته به خصوصیات فردی و شرایط است گیبسون8معتقد است که سرعت گذر زمان برای هر فرد در امور و حالات مختلف متفاوت است و با توجه به تعداد9و ماهیت01وقایع دائما تغییر میکند.
این مطالعات-که عموما بر تفاوت سرعت شهری در شهرهای کوچک و بزرگ تأکید دارند-شاخصهایی مانند سرعت حرکت عابران پیاده و یا مدت زمانی را که اشخاص برای انجام یک ارتباط اجتماعی صرف میکنند،ملاک سنجش سرعت زندگی شهری قرار دادهاند (Milgram 1970,Lowin 1971) در این تحقیقات،بنا به تعریف،جاهایی که مردم در صورت فقدان موانع عملکردی با سرعت زیاد به حرکت و فعالیت میپردازند یا وقت کمتری را صرف تبادلات اجتماعی خود میکنند،مکانهایی با سرعت زیاد61 هستند.
پانوشتها: (1)- Alienation (2)- Seeman (3)- congestion (4)- Density (5)- Schmidth (6)- Calhoun (7)- Lansing (8)- Gibson (9)- Number (01)- Nature (11)- Frustration (21)- Time emergency (31)- Urban pace of life (41)- Urban Tempo (51)- Subjective (61)- Fast Paced (71)- Slow paced (81)- Fruin (91)- Pedestrians (02)- Unimpeded Free Flow Speed (12)- Duration estimate (22)- Sadalla (32)- Frudtration (42)- Cludter Analysis (52)- Multidimendional Analysis (62)- Biological clock (72)- Hull 1992 (82)- Adjustment (92)- Adaptation (03)- Limited place attachment (13)- Environmental numbness"