چکیده:
(به تصویر صفحه مراجعه شود) دوران مدرن(امریکا-1936) 2)شهر واقعی:شهری است که چه در گذشته و چه در زمان حال وجود عینی داشته است.فیلم تاریخی که راوی موضوعی واقعی در محیطی واقعی است،واکنشهایی تقریبا مشترک را پدید میآورد.تماشای اماکن و بناهای تاریخی،کهن و حتی مربوط به گذشتهء نزدیک،بسیار مورد توجه قرار میگیرد و لذتی جمعی را برمیانگیزد.روابط میان آدمها و فضای حاکم بر داستانهای کهن جذاب و پرشور مینماید.انسان امروز فهمیده است که دیگر دلربایی شهر را نمیتوان در برجهای سربهفلککشیده و تابلوهای رنگارنگ نئون یافت.او در شهری که خیابانها و چهارراههایش دقایق بسیاری از اوقات او را تلف میکنند و برای او اضطراب میآورند.آسوده نیست.او شهری میخواهد خاطرهانگیز،اما آن را جز در داستانها و فیلمها نمییابد. سینماگر تلاش میکند تا شهر و نوع روابط انسانی در شهر را-که از اعتدال بیرون شده است-به نمایش درآورد و نقش محیط را در ایجاد این عدمتعادل به ثبت رساند. 3)شهر خیالپردازان:اصولا خیالپردازی روشی است و مسیری کاملا متضاد و مخالف با واقعگرایی را در هنرآفرینی دنبال میکند.خیالپردازی میتواند با ایجاد تنوع در ذهنیت بشر،مسیر تکراری زندگی را تصفیه و پالایش کند و به توسعهء اندیشه و خلاقیت بینجامد. در سینمای تخیلی همهء کارگردانها مجبورند در«تطابق دقیق»با داستان به طراحی«دقیق محیط»بپردازند و به اجبار دیدگاههای خود را نسبت به محیط و تأثیر آن بر وقایع مشخص گردانند.در همهء این آثار با توجه به سیر صعودی پیشرفتهای تکنولوژیک و فراهم آمدن وسایل رفاهی در محیطهای شهری،سینماگر سعی در ارتقای این نکات داشته است که: -بشر اسیر هوسها و شیطنتهای خویش است و ساختهها و دستآفریدههای خودش او را تهدید میکند. -با خوشبینی به آینده نگریسته نمیشود و آینده بیروح-همچون ماشین-مینماید. -آنان به دنبال سرزمین و یا شهر گمشدهای هستند که در آن،بار دیگر امید،آرامش، عاطفه و بالاخره عشق حکم تصمیمگیرندهء نهایی را داشته باشند. آیا شهرهای امروزی همان محیطی هستند که شهرسازان آرزوی ساختن آن را داشتند؟محیط میتواند افکار و تخیلات را جهت دهد و در انتخاب بدیها و نیکیها و دستیابی به آمال و آرزوها مؤثیر واقع شود.در عالم سینما دوگونه برداشت از رابطهء انسان و محیط شهری به چشم میخورد.با آنکه نویسنده یا کارگردان نه معمار است و نه شهرساز، اما رویدادها،حوادث و شخصیتهای فیلمنامه با نمایشنامه به شکلی مرتبط با یکدیگر و با کلیهء عوامل موحود در محیط ساخته و پرداخته میشوند. از مشاهدهء آثار سینمایی جهان در طول زمان میتوان دریافت که نحوهء نگرش سینماگران به محیط(به ویژه شهر)و به نوع روابط انسان در محیط را میتوان از سه جنبه مورد بررسی قرار داد. که در ادامه به تفصیل تشریح میگردند. 1)شهر کمدی،این شهر بیشتر به ارتباط میان انسان و محیط میپردازد و این را میتواند هم در قالب واقعگرایی و هم در قالب خیالپردازی بیان کند.سینما بهطور جدی با کمدی آغاز به کار کرد و توانست در دلهای مردم نفوذ کند.نوادر و نوابغ سینما در عالم کمدی نیز به ویژه با خرابکاری در عناصر و فضاهای مورد اعتراضشان،دیدگاهها و پیشنهادهای خود را راجع به شهر مطلوب و شهر فعال،پرتحرک،صمیمی و انسانی ارائه دادند. چاپلین و کیتون به روابط اجتماعی و اقتصادی موجود و پیشبینیهایی که راجع به توسعه فناوری میشد،اعتراض داشتند.چاپلین نمونهای از بشر آینده را که«مجبور است»تبدیل به ماشین شود معرفی میکند و پیامد این امر ظهور شهری است که موازی با این پیشرفت صنعتی رشد میکند و خود را با آن هماهنگ میسازد.این شهر«مجبور است»ماشینوار به آرایش خود بپردازد.شهر کمدین شهری است متعادل،که نه بزرگ است و نه به اندازهء یک روستای کوچک؛و در واقع شهری است که خانوادهای بزرگ(خیلی بزرگ)در آن میزنید،و شیطنت و عاطقه نیز در این شهر رشدی موازی با یکدیگر دارند. سینما در قرن بیستم آغاز به کار کرد،اما سینماگر آن دوران در قرن نوزدهم به دنیا آمده بود و یا حد اقل تحت تأثیر تربیت قرن گذشته قرار داشت.سینما سعی میکرد تا به سرعت به زبان گویای قرن خود بدل شود؛قرن سرعت و ماشین، قرنی که قصد داشت به سرعت توسعه و رشد اقتصادی و صنعتی بیفزاید. هنرمندان فوتوریست با درک سرعت و خشونت عصر ماشین-و با تأکید بر آن-به هنرآفرینی پرداختند.اما کمدی موافقت چندانی با این انطباق نداشت.
خلاصه ماشینی:
"شهر مدرن و مسائل آنچه تأثیری بر نحوهء زندگی بشر در این شهرها داشته است؟آیا شهرهای امروزی همان محیطی هستند که شهرسازان آرزوی ساختن آن را داشتند؟آیا رابطهء انسان،شهر و فناوریهای جدید، امنیت و آرامش و آسایش را برای بشر به ارمغان آورد؟آیا میتوان برای این سیر تحول در دستیابی به فناوری جدید سقفی قائل شد؛و آیا بشر به مرحلهای از بلوغ فکری رسیده است که نیاز،ضرورت و«کنترل»را در دستیابی به فناوریهای جدید-و اصولا اندیشه-در کنار هم قرار دهد؟نیز آبا در دورانی که با کمک تجربه و علم، قلههای رفیع فناوری را فتح میکنیم و سعادت و آسایش بیشتر را برای بشر فراهم میآوریم و به دنیای«پست مدرن»میاندیشیم،طرح چنین پرسشهایی ضرورت دارد؟ برخی از صاحبنظران بر این باورند که محیط زندگی هر کجا که باشد(غار،جنگل،ده،شهر و جز اینها)،از عوامل مهم و تعیینکننده در پرورش و تربیت آدم به شمار میرود.
از«متروپولیس»فریتز لانگ(6291)که شاید نخستین دیدگاه و پیشبنی جدی سینماگر راجع به شهر و روابط انسانی در شهر آینده را معرفی میکرد،تا«ترمیناتور»و«داستان بیانتها»میتوان به دهها اثر دیگر نیز اشاره کرد که تقریبا در همهء این آثار با توجه به سیر صعودی پیشرفتهای تکنولوژیک و فراهم آمدن وسایل رفاهی در محیطهای شهری،سینماگر سعی در القای این نکات داشته است: الف-بشر اسیر هوسها و شیطنتهای خویش است و ساختهها و دستآفریدههای خودش را تهدید میکند."