چکیده:
این نوشتار، نخست، تعاریفی از مشارکت سیاسی ارائه میکند. آنگاه، بسترهای شکلگیری مشارکت
سیاسی در دو عرصه نظر و عمل (تاریخی) را به بحث گذاشته و سرانجام، راههای تداوم مشارکت سیاسی را پی
میگیرد.
خلاصه ماشینی:
"جمعی از مورخان نیز استدلال مشابهی داشتند؛ مبنی بر اینکه در اثر تأخیر در دیوانسازی، انگلستان در مقایسه با فرانسه یا آلمان، احزاب سیاسی به نیروی سیاسی قدرتمندی تبدیل شدهاند، و با استدلالی مشابه، فرد ریگز (fred Riggs) اظهار داشته است که توسعه «نارس»(Prema Tune) ساختارهای دیوانی، پیش از آن که فرصت توسعه برای احزاب و گروههای صاحب منافع فراهم شود، توانسته فرایند مردمی کردن را در مناطق درحال توسعه کند نموده و به توسعه نظامهای دیوانی بدون تأثیر منجر گردد.
بسیاری از نظریههایی که ما برای توضیح فرایند حکومت مردمی، گسترش ملیتگرایی و ایجاد احساسی از هویت ملی بهکار میبریم، بعضی از عناصر، یک مدل توالی از مشارکت سیاسی را در بردارند و آن عبارت است از نظمی که برخی از گروههای اجتماعی در چارچوب آن مشارکت خود را______________________________ 1ـ کیت نش، جامعهشناسی سیاسی معاصر، ترجمه محمدتقی دلفروز، نشر کویر، تهران، 1380، ص 178.
اغلب نظریه توالی مشارکت سیاسی برای تبیین شکافها و همبستگیهای تاریخی در نظامهای سیاسی بهکار برده میشود؛ مثلا اگر قبل از صنعتی و شهری شدن همه جانبه و تجزیه قدرت اشراف، دهقانان به صحنه سیاست وارد شوند، امکان دارد بین دهقانان و اشراف زمیندار، اتحادی علیه شهرنشینها، بازرگانان صنعتی و نیروی کار صنعتی شکل گیرد.
به طور قطع شخصیت کسانی که در مراحل اولیه فرایند نوسازی، حکومت را بهدست دارند و گروههایی که پس از آن ظهور کرده و به تقسیم قدرت میپردازند، پیامدهای مهمی برای توسعه اقتصادی در بردارد؛ اما تبیین دقیق این پیامدها نیازمند بررسی نظاممند و تجربی تقاضای گروههای مختلف اجتماعی و اثرات این تقاضاها بر سیاستگزاری اقتصادی است."