چکیده:
دولت بوش به خاطر منافع اقتصادی شرکتهای بزرگ و حمایت از آنها، جنگی را علیه کودکان سامان داده است. هر چند بوش و دولت او، در ظاهر
شعار حمایت از کودکان و ارزشهای خانوادگی را مطرح میسازند، اما منافع شرکتهایی که دولت خود را در حقیقت متعهد به حمایت از آنها
میداند، باعث شده است که دولت ایالات متحده هیچ حمایتی از کودکان در برابر هجمه تبلیغاتی این شرکتها به عمل نیاورد و آنها را هر چه
تنهاتر رها سازد.
خلاصه ماشینی:
"هر چند بوش و دولت او، در ظاهر شعار حمایت از کودکان و ارزشهای خانوادگی را مطرح میسازند، اما منافع شرکتهایی که دولت خود را در حقیقت متعهد به حمایت از آنها میداند، باعث شده است که دولت ایالات متحده هیچ حمایتی از کودکان در برابر هجمه تبلیغاتی این شرکتها به عمل نیاورد و آنها را هر چه تنهاتر رها سازد.
در مقابل این اهداف، شرکتها استراتژی سادهای دارند: آنها در تلاشند تا خود را بین کودکان و والدین قرار دهند و از کودکان به عنوان وسیلهای برای گرفتن پول از مادران و پدران استفاده کنند.
» مجلات تخصصی راجع به فروش به کودکان، نتیجه تبلیغات غربی را اینگونه بیان میکنند: اگر کودکان خواسته خود را با احساس یا اصرار یا درخواست عاجزانه مطرح کنند (به جای آنکه به لج بازی کورکورانه بپردازند) در این صورت شانس بیشتری برای رسیدن به آن چیزی که میخواهند، دارند.
سازندگان تبلیغات اهداف بزرگتری دارند و دولت هم در آن اهداف با آنان همراه است کاک اخیرا یک قرارداد بازاریابی جهانی با شرکت دیسنی منعقد کرده است و هر دوی این شرکتها احتمالا از تأکید بوش بر نقش دیپلماسی عمومی و خاطرنشان کردن آن به معاون وزیر خارجه خوشحال شدهاند.
محافظه کاران دیگر مثل نیلیس اسلافی رئیس ایگل فوروم، همان قدر که به خانواده و سازمان خانواده آمریکایی اهمیت میدهد، به همان اندازه بر ضد کانال یک و دیگر تلاشهایی که قصد سوء استفاده اقتصادی از کودکان را در مدارسشان دارند، فعالیت میکنند، اما صدای آنها به گوش شورای عالی کودک دوستی در واشنگتن نمیرسد."