چکیده:
نویسنده در این مقاله به شیوه فقه مقارن به بررسی دیدگاه فقیهان شیعه و اهل سنت در باره وصیت برای وارث پرداخته است. او بعد از بیان آرای فقهای هر دو مذهب، به تبیین و نقد دلایل قرآنی و روایی آنها میپردازد. سپس رای فقیهان شیعه را مبنی بر جواز وصیت برای وارث به مقدار یک سوم مال به دلیل نص آیه وصیت و روایات صحیح از اهل بیت)ع(، معتبر میداند و دیدگاه فقه اهل سنّت را در عدم جواز وصیت برای وارث مردود میشمارد و ادعای آنان را در باره نسخ آیه وصیت به آیه ارث و روایات پیامبر اکرم)ص(، به دلیل عدم ارتباط دو آیه به یکدیگر وضعف سندی و دلالی روایات، ردّ میکند
خلاصه ماشینی:
ابن المنذر و ابن عبدالبر گفتهاند: اهل علم بر این مطلب اجماع دارند و احادیثی در این زمینه از پیامبر)ص( نقل شده است؛ از جمله، ابو امامه روایت کرده: از رسول خدا)ص( شنیدم که فرمود: »إن الله قد دیگر ورثه، وصیت را اجازه دهند، وصیت او صحیح است.
مانند این سخنان را در کتابهای تفسیری و فقهی اهل سنت میتوان یافت که به دو وجه محل اشکال است: وجه اول: با تحقیق در آثار اهل سنت، دانسته میشود که آنچه آنها را به ادعای نسخ و تخصیص آیه یاد شده واداشته، روایت ابی امامه یا عمرو بن خارجه است که از رسول خدا)ص( در خطبه حجة الوداع شنیده است: ألا إن الله قد أعطی کل ذی حق حقه فلا وصیة لوارث؛(31) آگاه باشید، خداوند به هر صاحب حقی، حقش را داده است پس هیچ وصیتی برای وارث صحیح نیست.
اگر این روایت نبود، به ذهن هیچ فردی خطور نمیکرد که آیه ارث، آیه وصیت را نسخ کرده است؛ زیرا هیچ تنافی و تعارضی بین این دو آیه وجود ندارد تا یکی ناسخ یا مخصص دیگری شود؛ چون منافاتی ندارد که خداوند بر انسان واجب یا مستحب گرداند که برای پدر و مادر و خویشاوندان تا یک سوم مال را وصیت کند و در عین حال مطابق نظام شناخته شده فقهی برای آنها اموالی به ارث بگذارد.
(48) روایت سوم:ابو داود روایت کرده است: عبدالوهاب بن نجده از ابن عیاش، از شرحبیل بن مسلم روایت کرده از ابی امامه شنیدم که گفت: از رسول خدا)ص( شنیدم که فرمود: »إن الله قد أعطی کل ذی حق حقه فلا وصیة لوارث؛(49) خداوند حق هر صاحب حقی را داده است، پس جایز نیست کسی برای وارث خود وصیت کند«.