چکیده:
هنوز بخش زیادی از واقعیتها و حقایق تاریخ دوران معاصر علیالخصوص در مورد جنبش مشروطیت و جنبش ملی شدن صنعت نفت در ایران نانوشته است.این مسئله باعث قضاوتهای متناقض و داوریهای توام با حب و بغض درباره علل وقوع پارهای از حوادث رخدادها یا میزان تأثیر بعضی از شخصیتها در مسیر حرکت تاریخ نیز شده است.نویسنده در این مقاله تلاش میکند با رجوع به اسناد و تحلیل پارهای از عملکردهای نقشآفرینان دوره حساس جنبش ملی شدن صنعت نفت،از زاویه جدیدی علل ناکامی این جنبش و سقوط دولت دکتر مصدق را نقد و ارزیابی نماید.بنیاد اساسی این مقاله برپایه نقد نظریه دیکتاتوری منور و برخورداری دولت دکتر مصدق از این نظریه قرار دارد.نظریه دیکتاتوری منور نظریهای است که دویست سال تاریخ دوران معاصر را تحتتأثیر خود قرار داده است ولی پژوهشگران تاریخ این دوره در تفسیر فرآیند تحول تاریخی معاصر کمتر به آن توجه دارند
خلاصه ماشینی:
"ایشان اگر راست میگویند و میخواهند رفراندوم کنند و بعمل غیر قانونی دست زنند وسایل ارعاب و تخفیفی که در دست دارد بزمین گذارد و خود استعفا بدهد و بعد رفراندوم کند تا بداند که در میان مردم چقدر موافق دارد ملت غیور ایران!ما و دکتر مصدق همه میرویم،این مقامهای سه پنجی زودگذر است ولی مملکت و ملت ایران باید بمانند اجازه ندهید که دکتر مصدق برای حکومت چندروزه خود راهی باز کند که همیشه قانون اساسی و مشروطیت و حتی استقلال و وحدت ملی شما در خطر باشد زیرا همین عملیکه دکتر مصدق میکند اگر نافذ و شرف پیدا کرد و شما قبول نمودید هر نخست وزیری بعد از او حق خواهد داشت بمجلس که حکومت بر همه مقامات و قوای دارد اعتنا نکند و اگر خود را از مجلس در فشار دید رفراندوم کند و مجلس را منحل سازد و با این ترتیب بجای اینکه اختیار ماندن و رفتن دولت در دست مجلس باشد بقاء و عدم مجلس در دست دولت خواهد بود و از آن بدتر اجانبی که ببعضی از استانها یا شهرستانهای شما چشم دوختهاند در فرصت مناسبی بسر آنها استیلا یابند و یکعده از خائنین را که در هر میخواستم این کارها را بکنم ولی عمال اجنبی کارشکنی کردند و بادعای او عامل اجنبی هرکس است که از او مواخذه کند یا بپرسد که آن مواعیدی که شما در این مدت دادهاید کجا است یا چرا یکقدم اصلاحی برنمیدارید یا چرا اعمالی را که بدیگران ایراد میگرفتی خودتان مرتکب میشوی با این ترتیب یعنی با هو و جنجال و ادعا و تهمت و افترا تمام قوههای موجوده در مملکت را از بین برد و ساعتبساعت راه را برای تحکیم بدیکتاتوری و حکومت فردی و خودسری هموارتر ساخت تا برتمام قوای مملکت مسلط گردید و اکنون باتکای چند تانک و ارابه جنگی و افواج نظامی و پلیس و ژاندارمری که در دست دارد میخواهد رفراندوم و مجلس را منحل کند آقای دکتر مصدق مجلسی را که خودش انتخاب کرده و بیش از صد بار گفته که صدی 80 آن ملی است قبول ندارد و برای فرار از استیضاح و راه ندادن بناظر بانک که از طرف مجلس انتخاب شده تا بحال اسکناسهای زیادی که منتشر ساخته و ظاهرا در حدود چهارصد و پنجاه میلیون تومان است مجلس را با وادار ساختن نوکران خود باستعفای تعطیل و برای انحلال آن رفراندوم میکند این مجلس وقتی بدکتر مصدق اختیارات غیرقانونی میدهد ملی و وقتی او را استیضاح میکند، عامل اجنبی است."