چکیده:
توحید،رکن اساسی اسلام،در طول قرنهای اولیه اسلامی از معنای نخستین خود بیرون آمد و از نظر معنایی به تدریج دچار تحولاتی شد.مبنای عمدهی این تحولات، قدرت اندیشه و تأمل و دقت متفکران مسلمان به خصوص عارفان،در آیات و احادیث است.عارفان مسلمان،با توجه و امعان نظر بیشتر به آیات الهی،به جنبههای دیگری از معنای توحید پی بردند که باعث برداشتهای جدیدی شد.در نهایت،در تعالیم جنید بغدادی،چهار مرتبه از توحید دیده میشود که دو مرتبهی اول آن،بر پایهی علم و معرفت شکل میگیرد و مورد قبول همهی مسلمانان است ولی مراتب سوم و چهارم توحید،یعنی فنا و وحدت شهود،خاص عارفان و سالکان طریق الی الله و نتیجهی عشق و مشاهده است.
خلاصه ماشینی:
"اهمیت توحید در عرفان و تصوف به این دلیل است که عارفان و
این چهار مرتبهی توحید را میتوان در سخنان بازمانده از جنید بغدادی مشاهده کرد.
ابو حامد محمد غزالی نیز چهار درجه برای توحید قائل است که با تقسیمبندی جنید
درجهی اول توحید از نظر غزالی«آن است که به زبان لا اله الا الله گوید و به دل اعتقاد ندارد و
کمال توحید،درجهی چهارم است که جز یکی را نبیند و همه را خود یکی بیند و یکی شناسد و تفرقه را بدین،هیچ راه نبود و این را صوفیان فنا گویند در توحید.
توحید از دیدگاه او،باید آن مراتب را در دو مرحلهی علم و وصال،مطالعه کرد:مرحلهی اول بر پایهی معرفت و شناخت است و خود به دو مرتبه تقسیم میشود:مرتبهی اول همان دیدگاه اولیهی شرع
این باره به سخنی از ابو بکر استناد میکند که میگوید:«پاک آن خدایی است که به معرفت خویش راه
ختم میشود و جنید معتقد است که این مرحله از توحید به حیرت میانجامد.
6631)جنید دلیل ناتوانی علم از شناخت کامل خداوند را در این میداند که«نهایتی برای معروف نزد
دلیل قرار گرفتن او در این مقام است و بسیاری از سخنان شبلی و بایزید و احمد غزالی نیز حاکی از تجربه کردن مقام فنا است.
جنید سخنان بسیاری دربارهی این مرتبه از توحید دارد و آن را«معنای میداند که رسوم در آن
میشود و پس از این مقام،مرتبهی آخر توحید یعنی مرتبهی مشاهده و مقام تمکین و صحو پدید
(همان،465)ابن عربی این مسأله را در فص اول بیان کرده که انسان همچون آینهای است که خدا"