چکیده:
یکی از پدیدههای خاص زبان عربی ـ که در متون ادبی و نیز بر زبان روایات جاری شده و در علوم حدیثی چون رجال وارد شده ـ «کنیه» است. کنیه و مباحث مربوط به آن، به خاطر اهمیت فراوانی که در فهم و درک متون روایات و نیز تعامل صحیح با اسناد روایی داراست، بحثی گسترده میطلبد که این مقاله در سه محور عمدة ادبیات، فرهنگ عربی، و فرهنگ اسلامی به بحث درباره آن پرداخته است.
خلاصه ماشینی:
همپوشانی این دو اصطلاح را میتوان به صورت عموم و خصوص مطلق بیان کرد؛ زیرا تمامی کنیهها را میتوان کنایه دانست، ولی همه کنایات در شمار کنیه داخل نیستند؛ حتی کنیههای افراد که برای تعظیم و شأنیت دادن و یا فال نیک زدن و سنت به جا آوردن بر افراد نهاده میشود هم در تعریف کنایه میگنجد؛ زیرا در آنها نیز حقیقت ـ که همان اسم اصل است ـ به أبوت و امثال آن پوشانده میشود، 1 و از سویی، هر کنایهای هم کنیه نیست؛ به عنوان مثال، دیدیم که ابن أبیالحدید أبویحیی را ـ که کنیه مرگ بود ـ کنایه خواند و آن را در کنار ـ أعور که کنایه برای کلاغ بود ـ ذکر کرد؛ زیرا هر دو در تعریف کنایه وارد هستند؛ یعنی شرم از لفظی یا مستهجن بودن آن یا شوم دانستن آن، یا اینکه حال عدم تصریح آن را میطلبد و باعث میشود لفظی را جایگزین آن کنیم.
همبری کنیه و مثل در باب اینکه آیا کنیه در امثال عرب جای میگیرد یا جدا بحث میشود، اختلاف وجود دارد؛ از میان قدمای مثلنگاران ابو هلال عسکری در کتاب جمهرة الأمثال خود کنیه را ذیل بحث مثل آورده و بدون قرار دادن مرزی میان آن دو، تحت عنوان «قولهم: ابن الأیام و ما یجری فی بابه» فصلی را به این نوع مثل اختصاص داده است.
4 گذشته از نامهایی که در شمار غلبه کنیه بر اسم است و علم خوانده میشود، همچنین نامهای «أم مالک» در شعر شاعرانی همچون شریف رضی 5 و ابن فارض مصری 6 و نیز کنیههای «أم الحویرث» و «أم الرباب» در شعر امرؤ القیس در بسیاری موارد کنیهای برای معشوقه است، و بسیاری دیگر در این باب، که مجال پرداختن به همه نیست.