خلاصه ماشینی:
"این بی اطلاعی هشداری است که ما باید دربارهء نکات تاریخ ایران که در تاریکی است امروز خاموش باشیم و داوری و دادخواهی را هنگامی انجام دهیم که دانستههای ما براساس تصورات ما نباشد.
پاکدامن میگوید که پاسبانان و ارتشیان خود را از این کشتار کنار میکشند و کسروی و همراه او نیز نمیتوانند مقاومتی کنند.
»و حقیقت آن است که در این نوشتار تاریخی نویسندهء معتقد براساس اعتقاد خود نظر میدهد و با درستی و صراحت خواننده را آگاه میسازد.
» حتی مجله سخن که سنگین بو و سنجیده سخن مینوشت در واکنش به کشتن کسروی شعار سر میدهد و مینویسد که کسروی«عاقبت ناچار شد از آن دستگاه پلید[دادگستری زمان رضاشاه که داور بنیانگذار آن بود]که امروز نیز ناظر و شاید شریک قتل او بوده کنارهگیری کند.
»مجله ترقی گزارش میدهد که«از جمله رویههای آقای کسروی و مریدانش آن است که برای اجرای افکار خود اگر به مانعی برخورند و کسی مزاحمشان شود شخصا دفاع نمایند و مانع را از میان بردارند چنانچه چندی قبل آقای نوبخت مدیر روزنامه آفتاب که به ایشان اهانت کرده بود در ادارهء روزنامه به دست کسروی و مریدانش کتک سختی خورد.
»البته اسلحهای که کسروی در دادگستری در جیب داشت دال بر این بود که او دفاع خشونتبار را اقلا برای خود مشروع میدانسته است.
از آنجا که مرزهای بین سیاه و سفید،خوبی و بدی،برای کسروی روشن است البته به خود فقط اجازهء قضاوت درباره بزرگان ایران نمیدهد،بلکه پای پیش میگذارند که بد و دروغ را نیز از میان بردارد."