خلاصه ماشینی:
"ذبیح الله صفا شرایط اجتماعی و سیاسی ایران بعد از سقوط شاهنشاهی ساسانی و اثر آن در ترجمه و تدوین روایتهای ملی تا نظم شاهنامهها و داستانهای قهرمانی اگر انگیزهء سرودن اشعار حماسی ملی را بیان افتخارات مدنی و سیاسی و نظامی ملتی بدانیم،باید قبول کنیم که این کار را شاعران شعوبی ایرانینژاد،هنوز یک قرن از کشته شدن یزد گرد پسر شهریار(در سال 31 هجری مطابق با سال 652 میلادی) نگذشته،آغاز کردند و نخستین کس از میان آنان اسمعیل بن یسار النسائی شاعر اوایل سدهء دوم هجری است که تبار آذربایجانی داشت و خود و خاندانش که چند شاعر تازیگوی از میانشان برخاسته از بازبستگان قبیلهء قریش بودند.
در اخبار الطوال و ابن مسکویه در پارهای از موارد تجارب الامم و جز آنان از آنها استفاده کردند و مؤلفان پارسینویس سدهء چهارم هجری هم هنگامی که خواستند سرگذشت پادشاهان و پهلوانان پیشین خود را تدوین کنند و به زبان و خطی که میان ایرانیان مسلمان شده رواج یافته بود منتشر سازند،بنای کار را بر همین کتاب و ترجمههای آن گذاردند و در حقیقت بدنبال نفوذ معنوی این کتاب و سابقهء آن است که تألیف شاهنامههای منثور فارسی در قرن چهارم هجری میسر گردید و نخستین آنها شاهنامهء بسیار مفصلی بود که ابو المؤید بلخی شاعر و نویسندهء آغاز سدهء چهارم(اوایل سدهء دهم میلادی)پدید آورد که آن را بسبب تفصیل در قرنهای بعد شاهنامهء بزرگ و به نسبت نام مؤلف آن شاهنامهء مؤیدی خواندهاند،و علاوه بر سرگذشت شاهان متضمن احوال عدهای از پهلوانان نیز بود."