خلاصه ماشینی:
"فصل اول با بحث از ساختار«رفاه ذهنی فردی»و با طرح این سئوال آغاز میشود که اساسا شرایط کشوری که فرد در آن زندگی میکند،مرحلهای از زندگی که در آن قرار دارد و گروه جمعیتی که بدان وابسته است،چه تأثیری بر رفاه ذهنی فرد دارد و در ادامه تبیینهایی مبتنی بر ژنتیک،سیاست،هویت ملی و پول و میزان دسترسی به منابع عمومی را در اینباره ارائه میدهد.
این مدل براساس چهار عنصر حمایت اجتماعی،التزام و دلبستگی اجتماعی،نفوذ اجتماعی و دسترسی به منابع و کالاها سعی دارد تا کیفیت زندگی را از یک رویکرد مبتنی بر رفاه ذهنی فردگرایانه به سوی یک زمینه اجتماعی گذر دهد.
بهعنوان مثال سازمانهایی چون گروههای تبهکاری و یا مافیا نیز دارای سطوح بالایی از اعتماد و سرمایه اجتماعی هستند ازاینرو به نظر میرسد که بیشترین سودمندی سازه سرمایه اجتماعی در جاهایی است که شبکههای پراکندهای از روابط ضعیفتر،هم در میان گروهها و هم درون خود گروهها وجود دارد.
او معتقد است که جوامع برابر حساسیت بیشتری نسبت به اخلاق اجتماعی و زندگی گروهی دارند،از شبکههای اجتماعی کیفیتری برخوردارند و حمایت بیشتری از اعضایشان میکنند که همه این عوامل سطح بالاتری از رفاه ذهنی،اعتمادبهنفس و کاهش میزان استرس و در نتیجه کاهش نرخهای بیماری و مرگومیر را به دنبال دارند.
این نظریه بسیار بحث برانگیز است و کتاب سه تئوری آلترناتیو آن را مطرح میکند:1-مسیرهای روانشناختی مبتنی بر رفاه ذهنی فردی،2-تبیینهای نومادهگرایی مرتبط با خدمات نامناسب بهداشتی و سرمایهگذاری ناکافی در زیر ساختهای اجتماعی مناطق فقیر و 3-تبیین درآمد مطلق که بهترین راه برای ارتقاء سطح سلامتی یک جامعه را ایجاد برابری بیشتر از طریق بازتوزیع عمودی منابع میداند."