خلاصه ماشینی:
"محمد منصور هاشمی از این جریان به«دیناندیشان متجدد»نام میبرد و چهار نماینده آن را در طول نزدیک به دو دهه به بحث و بررسی گذاشته و با نگاهی از برون معارف دینی،به واسازی و آشنایی زدایی از آن باورها میپردازد؛پیش از اینکه نگاهی به فصلهای کتاب انداخته شود،به اجمال باید به این مسئله اذعان نمود که دیناندیشان متجدد هم بمانند واژه روشنفکری دینی از عارضه پارادوکسی بودن رنج میبرد و باتوجه به مبانی معرفتی و دگردیسی در زیست جهان انسانی نزدیک به چهارصد سال انجام گرفته،نمیتوان از واژگان برای معرفی جریانی در عرصههای سیاسی و ایدئولوژیک که به اشتباه حوزههای فکری و فرهنگی را هم گرفتار کرده بود سخن گفت؛اگر دیناندیشان-به تعریف مولف-دغدغه اصلی و اولیشان جایگاه دین در دنیای معاصر را در تاملات و تفکراتشان شکل میدهد،به نظر میرسد تقسیم کلی آنان به دو گروه متجدد و سنتی با اشکال جدی معرفتی مواجه است؛چرا که متجدد کسی را گویند که مولفههای بنیادین تمدن مدرن و الزامات آن را در اندیشهورزی و عرصههای واقعی زندگی پذیرفته و سنتی کسی است که نظام دانایی مدرنتیه را نمیپذیرد و از منظر آموختههای پیشامدرن به جهان و انسان مینگرد؛ از سویی دین بهعنوان نظامی از باورهای متافیزیکی و اعمال معطوف به دریافت شخصی و شعایر خاص،خارج از اندیشه بهعنوان نظامی از باورهای متافیزیکی و اعمال معطوف به دریافت شخصی و شعایر خاص،خارج از اندیشه بهعنوان دریافت خردمندانه و مبتنی بر تجربه باوری و جای گرفته در نظامهای علمی-فلسفی و..."