خلاصه ماشینی:
"هنوز پژوهشهای منسجم و عمیقی پیرامون اقلیتهای دینی مسیحی،یهودی و صائبین و حتی اهل سنت،در ایران انجام نشده است و از سوی دیگر از آنجایی که بیشتر مطالعات متمرکز بر جریان دینی غالب بوده،از جریانهای فرعی از جمله سلسله دراویش،اهل حق،اسماعیلیان و سایر اشکال حاشیهای دینداری غفلت شده است(البته جریانهای عرفانی و درویشی ازمنظرهای مختلف مورد تحلیل بودهاند،که با وجود تمرکز خاص در این حوزه،هنوز پژوهشهای اجتماعی محدودی در باب آنها وجود دارد).
نکته اصلی در انجام تحقیقات داخلی در باب دین اینست که پژوهشگران خارجی که منابع لازم را در دسترس دارند،به راحتی توانایی انجام کار را در میدان تحقیق ایران دارند،به همین دلیل هم کتب زیادی در باب ادیان ایرانی در خارج از کشور منتشر شده است، که البته نتایج آنها نیازمند نقد و بررسی خاص خود است.
هرچند در اوایل نیمه دوم قرن بیستم،گیرنز با نقد کاستیها و سستیهای سنت انسانشناسی دین،تلاش کرد پارا دایم جدید را ارائه میدهد،اما بههرحال هنوز بخشی از این کاستی در این سنت علمی همچنان باقی ماندهاند که نیازمند مطالعات پژوهشی عمیق و گفتگویی انتقادی میان این تحقیقات هستند لمبک با شرح سایر تحولات در حوزه انسانشناسی و علم که بر انسانشناسی دین موثر بوده است.
اما لازم است برای فهم بهمتر موقعیت این کتاب در فضای علمی ایران به چند نکته دقت کرد:اول اینکه همانطور که قبلا هم گفته شد،حیات دینی در جامعه امروز ایران،با وجود تنوع و گستردگی خاصی که دارد،نیازمند مطالعات میدانی عمیق و وسیعی برای شناخت توصیفی و ایجاد منبع عمیق و دقیقی از دادهها پیرامون دین در جامعه ایرانی است که این کار بیش از همه از عهده انسانشناسی بر میآید."