چکیده:
موضوع اصلی این گفتوگو پیرامون مسائل و مشکلات علم در ایران است. یکی از مباحثی که در این گفتوگو مطرح شده است، رابطه میان دولت و علم است. همچنین مساله «علم دینی» و امکان و تحقق و وقوع آن نیز از مباحث مطرح شده میباشد. آقای منصوری معتقد است که علم و پژوهش در ایران، از فقدان نظام نامه واحد و عدم سیاستگذاری رنج میبرد و این روند، ایران را نمیتواند در ردیف مولدان و تولیدگران علم و دانش قرار دهد.
خلاصه ماشینی:
اروپا این طور نیست و با وجود اینکه دانشگاهها مستقیما از بودجه دولتى اداره مىشوند، اما استقلال دارند.
دانش (Knowledge) مجموعه دانستههاست و منظور از علم (scince) همان علم مدرن است، نه علمى که تا 200 سال پیش در ایران بود و ابن سینا و ابوریحان و دیگران نمایندگان آن بودند.
آیا در مورد عالم دینى مىتوان از اصطلاح دانشمند استفاده کرد؟وقتى لفظ دانشمند به کار مىرود، در ذهن ایرانى ترکیبى از دانشگر و روحانى متبلور مىشود؛ یک آدم خیلى متین و باوقار، این Scientist نیست.
ممکن است بنشینیم مسالهاى را حل کنیم و مقالهاى هم بنویسیم، اما هرگز براى حل یک معضل درون کشور (خواه کیهانشناسى باشد خواه کشاورزى یا غیره) برنامهریزى نکردیم که آدم استخدام کنیم، بودجه بگذاریم و بعد از مثلاً 10 سال نتیجه بگیریم.
و معلوماتى هستند که موجود بوده و عالم دینى آنها را یاد مىگیرد و یک پدیده جوشان نیست!در پاسخ به این ادعا باید گفت؛ طرح علم دینى سابقهاى بیشتر از انقلاب اسلامى دارد و در گسترهاى وسیعتر از ایران و حتى جهان اسلام، موضوعى شناخته شده است.
اما علت دیگر مخالفت با علم دینى و اسلامى آن بوده است که تحقق این طرح را از لحاظ معرفتشناسى و روششناختى غیر ممکن مىدانستند.
در پاسخ مىگوییم اگر چه تفاوت بین علوم حوزوى و علوم مدرن وجود دارد، اما این تفاوت در ماهیت این دو نوع علم نهفته نیست چرا که بسیارى از علوم مدرن که امروز در عرصههاى علمى دنیا مطرح است، ریشه و بن مایه آن به ادوار گذشته برمىگردد که همین علوم غیر مدرن حاکم بودند.