چکیده:
این گفتوگو میکوشد، ضمن تبیین روشنفکری ایرانی و اثرپذیری آن از روشنفکری لیبرال و چپ، تلویحا، روشنفکری ایرانی را دچار آفتزدگی داخلی و مشکل عدم شکوفایی به خاطر مانع تراشی حکومت، معرفی کند و ناکارآمدی روشنفکری در ایران را، از باب محافظهکاری و عدم انعطاف حاکمیت میداند.
خلاصه ماشینی:
با توجه به این نکتهها، پرسش من این است که چرا نگاه محققانه به غرب، در میان روشنفکران ایرانى، با هر گرایش کمتر دیده مىشود؟فریدون مجلسى: وقتى مىخواهیم درباره روشنفکر و روشنفکرى صحبت کنیم، باید ببینیم تعریف ما از اینها چیست.
شعارها همیشه علیه مادیات است، اما شما مىبینید از تمام وسایل و ابزار آسایش استفاده مىکنند؛ ولى آنجا که پاى آزادى به میان مىآید، تفکر، اندیشه، نوشتن، گفتن و ارتباطات پدید مىآید و از اینجا، روشنفکرى تبدیل به چیزى مىشود که قدرتها در برابر آن مقاومت مىکنند و از همه جا یکسان دشنامش مىدهند.
این نکته حساسى است، جریان سنتگرایى و اندیشمندان سنتى، خیلى روى کلمه حقیقت تکیه دارند و بسیار جالب است که یکى از برجستهترین شخصیتهاى این گرایش فکرى یعنى آقاى نصر، چنین رویکردى به تجدد و فرهنگ و تمدن نوین غرب دارد.
رجایى: آقاى نصر یک اندیشمند در استانداردهاى جهانى است و در مهمترین دانشگاههاى آنجا درس خواندهاند و تدریس مىکنند، در اینکه بحثهاى فلسفى وجود دارد، در اینکه متفکران و فیلسوفان مهم غربى از مدتها پیش بحران در اندیشه و فرهنگ غربى را شناسایى کردند تردیدى نیست، این یک چیز بدیهى و روشن است.
در بخش دیگرى از گفتوگو، آقاى مجلسى آورده است که «سوء تفاهمهایى به خصوص در ایران، روى معناى روشنفکرى وجود دارد» باید گفت که این سخنى صحیح و درست است، اما لازم بود ایشان به چرایى این سوء نگرشها نیز اشارهاى مىکردند؛ چرا که روشنفکران پیشین ایرانى، شیفته غرب بوده و در واقع بلندگوى غربزدگى در ایران بودند.