چکیده:
یکی از مهم ترین مباحث معرفت شناسی دینی این است که برای دست یابی به معرفت دینی، چه منبع یا ابزاری کارایی دارد؟ آیا راه معرفت در برابر ما گشوده است یا اینکه در انسدادی معرفتی به سر می بریم؟ پاسخ هر فرد بدین پرسش بر مبنای معرفت شناختی ویژه آن فرد مبتنی است. اگر او این دیدگاه را پذیرفته باشد که از راه عقل نمی توان دین را شناخت، پاسخ وی به پرسش مذکور ممکن است این باشد که منبع شناخت دین تجربه دینی، شهود، نقل وحی یا دلیل نقلی یا گواهی حاکی از وحی است. اما اگر این فرد پذیرفته باشد که از راه عقل می توان دین را شناخت، پاسخ او به پرسش مزبور این خواهد بود که گزاره های بنیادین عقاید دینی را می توان از راه عقل اثبات کرد؛ از این رو، عقل مهم ترین منبع شناخت این بخش از دین است. در این نوشتار، به امکان دست یابی به معرفت عقلی در حوزه دین می پردازیم و آنچه را ممکن است مانع از دست یابی به چنین معرفتی شود بررسی و ارزیابی می کنیم.
خلاصه ماشینی:
با كاوش در آثار اين دسته از متفكران، ميتوان مشكلاتي را كه از نظر آنان حلناشدني بودهاند اينگونه برشمرد: امتناع اثبات وجود خدا از راه عقل نظري كانت با نقد عقل نظري، و بر اساس مبناي معرفتشناختي ويژه خود (مبني بر تمايز ميان پديده و پديدار)، چنين نتيجه گرفته كه دستيابي به شناخت خداوند از راه عقل امكانناپذير است؛ از اينرو، با چينش چند گزاره در كنار يكديگر و اقامه استدلالي به كمك عقل، نميتوان وجود خداوند را اثبات كرد.
. بدينسان، چگونه با نفي تسلسل علل، در برهانهاي مبتني بر اصل علّيت، ميتوان حكم متناهي را به نامتناهي تعميم داد؛ در صورتي كه نامتناهي، به لحاظ اينكه نامتناهي است، حكمي مغاير با متناهي دارد؟ بررسي: بنا به اين دسته از نقدها، استدلالهاي ارائه شده به لحاظ منطقي بياعتبارند؛ از اينرو، هيچگاه نميتوان استدلالي منطقا درست بر وجود خدا اقامه كرد.
بر اساس اين نقد، با نفي تسلسل علل (در برهانهاي مبتني بر اصل علّيت)، چگونه ميتوان حُكم متناهي را به نامتناهي تعميم داد؛ در صورتي كه نامتناهي، به لحاظ اينكه نامتناهي است، حُكمي مغاير با متناهي دارد؟ ممكن است نقد مذكور اينگونه پاسخ داده شود: قلمرو رياضيات كمّيت است و كمّيت خود مفهومي ماهوي شمرده ميشود كه مابهازاي جداگانهاي غير از وجود شيء دارد.