چکیده:
فیلسوفان مسلمان تا پیش از ملاصدرا، اغلب حرکت جوهری را انکار و آن را نقد می کردند. سرانجام، ملاصدرا در حکمت متعالیه خود به تجزیه و تحلیل دقیق حرکت جوهری پرداخت؛ به گونه ای که اعتقاد به این حرکت نقشی اساسی در فلسفه وی ایفا کرد. نگاه ملاصدرا به این بحث منحصر به فرد است؛ وی با به کارگیری برخی از لوازم حرکت، به اثبات حرکت جوهری می پردازد. در آغاز مقاله حاضر، نویسنده با تبیین برخی از لوازم حرکت (مانند مسافت) و تحلیل فرد سیال مقوله جوهر، تلاش می کند تصویر دقیقی از حرکت جوهری را ارایه کند. وی در ادامه، با تحلیل وجوه نیاز حرکت به موضوع، بی نیازی حرکت از موضوع را اثبات می کند، و در پایان، با نیم نگاهی که به دلایل حرکت جوهری می اندازد، این دلایل را در دسته بندی تازه تری قرار می دهد.
خلاصه ماشینی:
) نقد اشكال فخر رازي تصويري كه ملّاصدرا از مسافت حركت ارائه ميكند هيچكدام از نفي حركت و تتالي آنات را به دنبال ندارد؛ زيرا بالقوّه بودن افراد مذكور به معناي نفي حركت نيست، بلكه صرفا به اين معناست كه جسم متحرك، به نحو نامتمايز و اجمال، واجد افراد مقوله مزبور و به اصطلاح واجد افراد مسافت است.
با اين حال، ملّاصدرا پاسخ مزبور را نميپذيرد؛ زيرا متحرك همچنان جسم است و جسم، بدون أين، وضع، كمّ، و كيف (و اعراض ديگر)، وجود خارجي ندارد؛ بنابراين، مسافت حركت را بايد به گونهاي تبيين كرد كه با اين مشكل روبهرو نشود.
يادآوري ميكنيم كه فرد سيّال مقوله فقط بر اساس ديدگاه اصالت وجود (نه اصالت ماهيت) تبيينپذير است؛ زيرا، هرگونه تبيين بر اساس ديدگاه اصالت ماهيت، يا تتالي آنات را در پي دارد يا بايد وجودِ ماهيت نوعيهاي را بپذيريم كه وجود جمعي ماهيات نوعيه نامتناهي است و همه آنها را شامل ميشود؛ در حالي كه چنين معنايي درباره ماهيت معقول نيست.
اين واقعيت واحد را بايد بسيط و نه مركّب از سه جزء دانست؛ امّا ذهن ما، به علّت اينكه قادر نيست آن را با همه ويژگيهايي كه دارد در قالب يك مفهوم درك كند و با يك مفهوم نشان دهد، به ناچار سه مفهوم از آن ميگيرد، زيرا آن را سه چيز ميبيند: 1) ذاتي (كه همان رنگ، شكل، حرارت و يكي از ماهيات عرضي است كه مسافت حركت واقع ميشوند)؛ 2) سيّال (كه به اين لحاظ مفهوم سيلاني و ناپايداري را از آن انتزاع ميكند)؛ 3) ممتد (كه منشأ انتزاع مفهوم امتداد است).
ولي از نگاه ملّاصدرا، جوهر نيز ميتواند مسافت حركت قرار گيرد؛ زيرا جوهر نيز داراي فرد سيّال است و موضوع هيچ نقشي در حركت جوهري يا عرضي ندارد.