چکیده:
سعادت،محبوب تمامی انسانها با نگرشهای مختلف و حتی متضاد است.آدمی نه تنها از سعادت گریزان نیست،بلکه به هر سمتی که احساس کند سعادت آنسو است،به سرعت حرکت میکند.چه بسا هر مکتبی،نگرهای متفاوت از سعادت ارائه دهد؛اما به راستی سعادت چیست و دانستن آن چه نقشی در زندگی انسان دارد؟آیا سیاست هم وظیفهای در قبال رسیدن به این گوهر قیمتی دارد یا خیر؟شاید اگر تعریف روشنی از سعادت ارائه کنیم،بتوانیم پاسخ دقیقتری به این سؤال بدهیم. سؤالی که این نوشته در صدد ارائهء پاسخ به آن میباشد،این است که رابطهء سیاست و سعادت از منظر امام خمینی چیست؟مدعای مقاله این است که حضرت امام با توجه به پیوند سیاست و دیانت،سیاست را راه رسیدن به سعادت میدانند و سعادت را هدف سیاست.بنابراین پاسخ ایشان،صریح و روشن است. تعریف دو مفهوم سیاست و سعادت و تبیین رابطهء آن دو با یکدیگر از منظر حضرت امام خمینی،مباحث مقالهء حاضر را تشکیل میدهد.
خلاصه ماشینی:
"حال اگر انسانی 001 سال در این دنیا زندگی کند و در تمام این مدت ذائقهاش همهء شیرینیها را چشیده باشد و قوای لمس و سامعه و شامه و باصرهاش هم ملایمات خود را ادراک کرده باشند،آیا سعادتمند است؟ چه بسا همین چند روزه باعث شوند که برای انسان عذاب الیم و نقمت عظیم ابدی و غیر متناهی فراهم شود،و به همین ذائقهای که از شیرینیهای حلال و حرام این جهان چند روزی خوش گذراند،زقوم جهنم بچشانند،و به همین ذائقه که چند روزی از این شرابها و مایعات حلال و حرام نوشید،الی الابد ماء حمیم جهنم بدهند، و این بدنی را که در رختخواب حریر میخوابید،در آتش جهنم جای دهند و همینطور آن طلاها و نقرهها که از حلال و حرامش باک نداشت و از اندوخته کردنش لذت میبرد و چند روزی در اینجا لذتش را در خیال خود ادراک نمود،با دیدن آنچه در آتش سرخ میشود و پشت و پیشانی او با آنها داغ میشود،باعث خوف و ترسش شود.
به تعبیر دیگر حکومتی الهی است و انسان را به سعادت دنیا و آخرت میرساند که توسط انسانی تأسیس و اداره شود که تمامی قوای او مخصوصا قوهء غضبیهاش که سرمایهء سعادت دنیا و سرچشمهء سعادتهای جهان آخرت است تحت تصرف عقل و شرع باشد،نه هوا و هوس؛لذا میتوان گفت سیاست علت فاعلی و نیز علت غایی سعادت میباشد،و از همین جا روشن میشود که چرا باید انبیا و اوصیا و عالمان بیدار،رهبری جامعه را بر عهده بگیرند."