خلاصه ماشینی:
"2دیدگاه دیگری نیز در همین زمینه بر این باور است که با توجه به تعریف فلسفه سیاسی میتوان گفت که حتما فلسفه سیاسی اسلامی وجود دارد و حتی کاملترین نوع فلسفه سیاسی را میتوان در آموزههای دینی جستوجو کرد؛بدون اینکه اصالت آن را خدشهدار نمود و آن را مقلد و طفیلی فلسفه یونان باستان به شمار آورد.
ایشان در بخشی دیگر از سخنان خویش بر این باور است که در اندیشه صدرا و طرفداران حکمت متعالیه شکل حکومت در مشروعیت و عدم مشروعیت(به معنای شرعی و نه سیاسی)تأثیری ندارد و صدرا اصول و مبانی حکومت را ترسیم کرده و مردم برحسب اقتضائات و شرایط زمان و مکان،شکل حکومت را تعیین میکنند.
فلسفه به برخی از پرسشهای ما پاسخ میدهد از جمله:آیا سیاست داریم؟ماهیت سیاست چیست؟آیا سیاست را اعتبار اجتماعی بدانیم یا امر حقیقی؟در کنار این مسئله،عبودیت به تمایزگزاری فلسفه متعالیه از سایر فلسفهها نیز تأکید دارد و اینکه اگر بخواهیم فلسفهء سیاسی ما منسوب به حکمت متعالیه شود،باید تمایز آن از فلسفههای دیگر،به وضوح معلوم گردد.
توجه به این مسئله در کنار تأکید بر عناصر مایز فلسفه متعالیه-به ویژه حرکت جوهری و توانی که برای خلاقیت و نوآوری در اختیار آدمی قرار میدهد-یکی از وجوه آشکاری است که میتوان در فلسفهء سیاسی متعالیه به آن تمسک کرد.
این دیدگاه با تبیین عناصر اصلی و مؤلفههای فلسفه متعالیه در سه بخش معرفتشناسی،انسانشناسی و هستیشناسی نگاهی دقیقتر در زمینه ورود این حکمت به حیات سیاسی و اجتماعی ترسیم میکند که میتواند راهگشا باشد."