خلاصه ماشینی:
"شما معتقدید که هیچ راهحل عاجلی برای این معضل ندارید؟ آیا به راستی هیچ امیدی نیست؟ چرا!برای پدر و مادرهایی که میدانند چه پیش آمده است و وقت کافی دارند و می خواهند بر فرآیند جامعهپذیری فرزندانشان تأثیر بگذارند،هنوز زمان هست تا کاری کنند که خردسالی کند ولی آنچه در اینجا بیشتر ضرورت دارد این است که پدر و مادرها به تاثیر رسانهها بر فرزندان خود بسیار توجه کنند؛چرا که امروزه میبینیم از تعداد پدر و مادرهایی که بخواهند در زندگی به این شرایط پایبند باشند،روز به روز کاسته میشود؛برای نمونه در آمریکا تعداد خانوادههایی که پدر و مادر(هر دو نفر)در آن حضور دارند،رو به کاهش است.
شاید این تعریف شامل حال شمار اندکی از پدر و مادرها شود ولی آیا نکته در اینجاست که اندیشمندان بزرگ آینده،آنهایی هستند که توانستهاند خود را از حوزهء تاثیر رسانهها و تلویزیون برهانند و دیگران همه در نهایت حکم دنبالهروهایی منفصل را پیدا خواهند کرد؟آیا این منصفانه است؟ این به نوعی هراسانگیز است ولی در خلال پنجاه سال آینده آنها که زودتر با یادگیری خو میگیرند و سواد خواندن و نوشتن را فرا میگیرند،شاید به نوعی در زمرهء نخبگان درآیند.
شنیدهام که سخنرانان همه میگویند راهی است که باید برویم ولی خیلی سخت بتوان از میان این خیل عظیم کسی را پیدا کرد که برنامهای برای اجرای این کار ارائه دهد ولی یک شیوهء شدنی آن است که اصلا این فکر را دور بریزیم که از دانشآموز موجودی باهوش بسازیم و همهء توجه خود را به این معطوف کنیم که این دانشآموز کمتر خنگ باشد."