خلاصه ماشینی:
"وی همچنین به 01 سردمدار تئاتر ایران در دهه 04 که تئاتر ایران را بشارت دادند،اشاره کرد و گفت:بیژن مفید، نویدی،نعلبندان و ساعدی خیلی زود چهره در خاک کشیدند،بهرام بیضایی با تمام پرکاری خود به سینما کوچ کرد، اسماعیل خلج به تلویزیون رفت،یلفانی،فرسی و مکی هم مهاجرت کردند؛اما در این میان اکبر رادی باقی ماند که با اعتقاد و شایستگی،چهل سال بیوقفه در عرصه ادبیات نمایشی قلم زد و آنچه برای همه ما بهجاگذاشت مجموعه ای از تئاتر واقعگرای ایران است.
»ادامه داد:شخصیتهای نمایشنامههای رادی کاملا دراماتیکاند و هیچ شخصیتی نیست که بحرانها و تضادها را با خود حمل نکند و این را هم رادی از چخوف وام گرفته است؛یعنی هرگز در دام شخصیت نیفتاده است و در تمام آثار او مثل چخوف میتوان تضاد قهرمانان را که مربوط به دوران پس از قهرمانی است؛مشاهده کرد.
در بخش دوم این نشست،عطاء الله کوپال درباره اکبر رادی و درام مدرن سخن گفت:حرف زدن از رادی همچون سرودن از جاودانگی است،پس باید بررسی کرد که چرا رادی جاودانه است.
در بخش دیگری از این نشست صدر الدین شجره درباره زبان در آثار رادی گفت:زبان برای رادی از اهمیت ویژه ای برخوردار است و البته این توجه به این معنا نیست که از ادوات و عناصر مورد اهمیت دیگر که در نمایش ملاک است،باز بماند.
مرزبان گفت:وقتی من از گیشه و جمعیت حرف میزدم،گویا بخشی از دردها و دغدغههایم را به او گفتم و آدمهایی که رادی خلق کرده بود همگی افرادی بودند که من هر روز در کنار خود شاهد حضور آنها بودم."